این جهان خواب است، اندر ظن مَه ایست گَـــر رَود در خــــواب دستــی، باک نیست
در لسان عارفان این دنیا به عالم خواب و خیال تشبیه شده است، آنان جهان ماده و عالم دنیا را سایه ای از جهان حقیقی معرفی می کنند و این دنیا را چون حالت خواب تلقی می نمایند و معتقدند که وابستگی به عوالم این جهانی در حقیقت تکیه بر رویاست که چون آدمی از خواب بیدار شود همه ی آنچه را که در خواب دیده است یکجا از میان رفته است و واقعیتی بر آن احوال رفته در خواب مُترتب نیست. حکیمان این دنیا را بدان جهت با عالم خواب مشابه می دانند که همچون رویا به سرعت می گذرد و اصالت ندارد و همینکه آدمی بیدار شد همه ی آنچه را که در خواب دیده است را بی اساس و بر باد رفته می بیند، این جهان نیز رویایی با زمانی طولانی ترست و مرگ و عبور از این عالم در حقیقت همان بیدار شدن از خواب است که آدمی در یک فضای بی کران و لایتناهی به این دنیا که می نگرد آن را بیش از رویایی نمی بیند که به سرعت گذشته است و بر آنچه امید بسته بود واقعیت نداشته و تکیه گاه سست و بی اساسی بوده است.
مولانا می گوید: احوال این جهان همانند احوال انسانی است که در حال رویا صحنه هایی را می بیند که نباید بدان اتکا کند و در عین حال از شبه خواب بودن این عالم نیز تردید به خود راه ندهد و بر آنچه از دست می دهد و از تعلقات و وابستگی های خود می کاهد اندوهگین نشود چرا که چنانچه انسان در رویا ببیند که دست او قطع شده است نباید نگران شود و دلیل عدم نگرانی همین بس که چون سر از خواب بردارد خواهد دید که دست او بر جای باقیست و اگر در خواب بیند که سر او بوسیله قیچی بریده شد نه تنها سر او بریده نشده است بلکه بر اساس علم تعبیر خواب عمری طولانی تر یافته است:
گر به خواب اندر، سرت بُبرید گاز هم سَرَت برجاست، هم عُمرت دراز
گر ببینی خواب در، خود را دو نیم تن درستی چون بخیزی، نی سَقیم
گاز : قیچی
سیقم : بیمار
آفتاب نبوت تو که طلوع کرد دانایی درخشید و حقیقت به عالم لبخند زد !
در حجاز نفرین شده و غرق در جهالت و عصبیت و خشونت تنها تو می توانستی، تنها تو،
پیشوای صبورم که کشتی نجات باشی و برسانی امتت را به ساحل دانش و بصیرت و مدارا ...
اگر تو نبودی هنوز قرص ماه روی دخترکان معصوم با خاک تیره در خسوف بود،
و آفتاب مهربانی و شفقت در کسوف !
نامت بلند باد محمد (ص) !
که هنوز و همیشه قله ها به بلندای شوکت تو نگاه که می کنند کلاه سفید برف از سرشان می افتد !
تو که خورشید در برابر فروزندگی تو،فانوسکی است رو به خاموشی ...
ای تجسم عقل ،ای عقل مجسم !
بگذار بوزینه های بغداد و حجاز بر منبرت جست وخیز کنند!
مگر در رؤیای صادقه ات این را ندیده بودی ؟!
بگذار شارلی بر جلد مجله اش به دست نجس کاریکاتوریست های لاییکش نقشی از تو بگذارد،
و کینه ی شتری شان را از تو و مرام تو این گونه فریاد کنند .
بگذار به نام تو داعش خون بریزد و لبخند بر لبان نتانیاهو بنشاند.
اما ،اما پیروان راستینت که دل در گرو عشق به تو و خوبی هایت دارند مصمم تر از قبل،
راه تکریم تو را در عمل به آموزه های جان بخش تو می جویند.
نسیم حیات بخش اسلام ناب محمدی (ص) وزیدن گرفته است و آفتاب حقیقت گرم و جانفزا از مشرق شخصیت بی نظیر تو طلوع کرده است تا بشارت بخش جان های رمیده از مادیت باشد.
و خوب می دانیم و یقین داریم که در روزی که چندان دور نیست نسلی سترگ پشت سر مردی بزرگ از تبار تو ،انتقام همه ی این هتاکی های ناجوانمردانه را از دشمنان حقیرت خواهند ستاند.
آن روز دور نیست ....دور نیست.
من احمق بودم از اون احمقایی که خود باهوش پنداری دارن تازه فکر میکردم که یه نویسنده ی خیلی خفنم که تموم نوشته هاشو با رنگ طوسی مینویسه و از به فونت خیلی باکلاس که نشوندهنده ی فرهیختگیه استفاده میکنه . ولی در حقیقت من تموم فکرم پسر بلوک روبه روییمون بود که پلیور قرمز با کاپشن جین میپوشید. یادمه وقتی که سیگاری شد خیلی ازش بدم اومد اخه من علاوه بر همه ی اینا یه قدیسه هم بودم .
اما الان از همه ی اونا فقط خود باهوش بینیم برام باقی مونده خب هر کسی یه خصوصیتی داره و در حقیقت این خاصیت منه . به کسی هم هیچ ربطی نداره این که مسائل خصوصی دیگران به من ربط داره نمیتونه یه معادله ی دو طرفه باشه .
نارسیس
نارسیس
چه قدر باهاش احساس نزدیکی میکنم اخه خیلی خفنه اره واقعا خفنه تازه یه جورایی هم هست یه جورای غیر قابل توصیفی
قبل از همه چیز، نمی خواهم از این واقعیت که مصدوم بوده ام به عنوان بهانه سؤ استفاده کنم، اما حقیقت این است که من 100% آماده نبودم و خیلی از افراد این را می دانند (و برخی نمی خواهند که بدانند). اما همانطور که گفته ام، من بهانه جویی نمی کنم. اینکه من امروز اینجا هستم به خاطر فداکاری ها، از خودگذشتگی ها و عرق پیشانی ام بوده است. خدا همه چیز را می بیند، و اگر من اینجا هستم، به این خاطر است که پارسال جزو بهترین ها بودم."
کریستیانو همچنین به تأثیر مربیگری کارلو آنچلوتی، سرمربی تیم رئال مادرید در تمام آن موفقیت ها اشاره کرد و گفت: "این به کیفیت فوق العاده مربیگری او مربوط می شود. هرجایی که بوده، عناوین و افتخارات بزرگی فتح کرده است. او مرد فوق العاده ای است، نه تنها به عنوان یک مربی، بلکه به عنوان یک انسان. فکر می کنم این حقیقت که خودش یک بازیکن بوده، بسیار مهم است و همه چیز را خیلی خوب درک می کند. و فراتر از همه این ها او چیزی دارد که ما در پرتغال pé quente می خوانیم (طلسم خوش شانسی).
او یک مربی برنده است و تلاش می کند تا آن را کم کم به ما هم تزریق کند. انتخاب او به عنوان سرمربی رئال مادرید بسیار خوب بود و حرکت مهمی بود و همراه با او بزرگترین عناوین را فتح کردیم."
بازیکن سابق منچستر یونایتد همچنین از تأثیر کریستیانوی کوچک صحبت کرد، کسی که در مراسم توپ طلا حضور داشت. وی گفت: "تولد کریستیانو شادی و آرامش بیشتری در زندگی من به ارمغان آورد. به این معنی نیست که قبلاً این ها را نداشتم، اما او یک عامل مهم بوده است. این واقعیت که او می تواند این لحظات را با من شریک شود مایه افتخار من است چون او بزرگ خواهد شد و درک خواهد کرد که پدرش چه کسی بوده است: یک فوتبالیست حرفه ای در رئال مادرید. [در حقیقت او از سال گذشته این ها را درک می کند]
او در حال حاضر خیلی چیزها در مورد فوتبال می داند: چگونه بازی می کنند، عناوین اصلی و مهم کدام ها هستند و چرا پدرش اینجاست و برای بردن توپ طلا تلاش می کند. او مرا خیلی خوشحال می کند چرا که تنها فرزندم است. او همچنین فوتبال بازی می کند، که سال گذشته یک سورپرایز خوب و زیبا برای من بوده است. او واقعاً فوتبال را دوست دارد. در ابتدا او سرگرم ماشین ها بود، اما حالا سرگرمی او فوتبال است. من در این مورد راضی هستم، چرا که پرداخت هزینه های این سرگرمی ارزان تر است. خیلی خوشحالم."