اصفانیا

دانلود فیلم و عکس، اخبار روز ایران، اخبار ورزشی، مجله تفریحی، خبر استخدام، دانلود آهنگ، پیامک عاشقانه

اصفانیا

دانلود فیلم و عکس، اخبار روز ایران، اخبار ورزشی، مجله تفریحی، خبر استخدام، دانلود آهنگ، پیامک عاشقانه

قانون 532

این جهان خواب است، اندر ظن مَه ایست         گَـــر رَود در خــــواب دستــی، باک نیست

در لسان عارفان این دنیا به عالم خواب و خیال تشبیه شده است، آنان جهان ماده و عالم دنیا را سایه ای از جهان حقیقی معرفی می کنند و این دنیا را چون حالت خواب تلقی می نمایند و معتقدند که وابستگی به عوالم این جهانی در حقیقت تکیه بر رویاست که چون آدمی از خواب بیدار شود همه ی آنچه را که در خواب دیده است یکجا از میان رفته است و واقعیتی بر آن احوال رفته در خواب مُترتب نیست. حکیمان این دنیا را بدان جهت با عالم خواب مشابه می دانند که همچون رویا به سرعت می گذرد و اصالت ندارد و همینکه آدمی بیدار شد همه ی آنچه را که در خواب دیده است را بی اساس و بر باد رفته می بیند، این جهان نیز رویایی با زمانی طولانی ترست و مرگ و عبور از این عالم در حقیقت همان بیدار شدن از خواب است که آدمی در یک فضای بی کران و لایتناهی به این دنیا که می نگرد آن را بیش از رویایی نمی بیند که به سرعت گذشته است و بر آنچه امید بسته بود واقعیت نداشته و تکیه گاه سست و بی اساسی بوده است. 

مولانا می گوید: احوال این جهان همانند احوال انسانی است که در حال رویا صحنه هایی را می بیند که نباید بدان اتکا کند و در عین حال از شبه خواب بودن این عالم نیز تردید به خود راه ندهد و بر آنچه از دست می دهد و از تعلقات و وابستگی های خود می کاهد اندوهگین نشود چرا که چنانچه انسان در رویا ببیند که دست او قطع شده است نباید نگران شود و دلیل عدم نگرانی همین بس که چون سر از خواب بردارد خواهد دید که دست او بر جای باقیست و اگر در خواب بیند که سر او بوسیله قیچی بریده شد نه تنها سر او بریده نشده است بلکه بر اساس علم تعبیر خواب عمری طولانی تر یافته است: 

                      گر به خواب اندر، سرت بُبرید گاز          هم سَرَت برجاست، هم عُمرت دراز 

                      گر ببینی خواب در، خود را دو نیم        تن درستی چون بخیزی، نی سَقیم 

گاز : قیچی  

سیقم : بیمار

تو (12؟)

از پشت دیوار بیرون می آیم. به سمت انتهای خیابان می چرخم، گرده های سفید از زمین به بالا می ریزند. آسمان سفید می شود؛ زمین خاکستری. بافت رویِ آسفالت با رگه های خاکستری و پنبه های سیاه جسته و گریخته پر می شود. به بالا سقف از ستاره های پلاستیکی شب رنگ، به زیر گویِ آتشین میان قدم هایم. زیر این سایه سال های پیش رو مثلِ مرغ تاریک رویِ پشت بام دراز کشیده اند. سر ظهر جمع نمی شود. سایه تا شب پیش می رود. میان انگشتانش برگ هایِ درازِ بید بیرون می زند. سر برگ ها سوخته، قهوه ای مایل به سرخ و سیاه. چیزی تا اُکسیدگی باقی نمانده. نمی خواهم از پشت سر افتادن بدانم. نه از سوختگی های پشت سر می دانم، نه با ابرها درباره ی خلاصه ی قسمت پیشین می خوانم. 
قرصی دیگر از پوشش آلومینیوم بیرون می آورم. مرضِ شهر به مرضِ شهرگریزی گرفتارم می کند. خیابان وقتی با تمامِ وجود در میانِ کوچه هایش می چرخم، مُدام و در هر لحظه از خود دورم می کند. حکومت اداره می کنند و من حاکمیت خویش از دست می دهم. به تارهای عنکبوت بسته بر گلدان های تازه مانده در عمق فصلِ خاکستریِ سال چنگ می زنم. 
از خواب بیدار نشده، چروک رویاهای شیرینِ شب های پشت سر رفته هنوز بر صورتم باقی مانده. هنوز می توانم بو بکشم و در دیوارهای اتاق تقسیم بشوم. چیزی نمانده که اولین تخلیه را با سیگار و کُنیاک آغاز کنم:
قبض، قبض، قسط، کارت، اِ تی اِم، سی سی تی وی و بعد: پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول. 
از خواب بیدار می شوم. زمین دارد هنوز می بارد. پیش رویِ بهمن ماهی دیگر ایستاده ام و با لرزش سیم های مخابرات ارتباط برقرار می کنم. چسبیده به سوزن نورهای زیر تلِ خاکستر. به بیدار نشدن فکر می کنم. زمین حوصله ی زندگی ندارد. بیا برایش آوازِ پرِ جبرئیل بگوییم. نامه هایمان از یادش می رود. تمامِ ساعت ها. تمامِ عقربه ها. 
از این جا می توانم جانورانِ خزیده زیر پوست را به تماشا بنشینم. که انگار قصدشان به انقراض نیست. شاید می خواهند جایمان را به کلی بگیرند. 
بالاخره تو هستی. شرایط به رخ می کشی. اوصاف به یاد می آوری. خوب می دانم درباره ی چه چیزی حرف می زنم. چیزی از غیره ها و سه نقطه ها نمی دانم. در همین جا خلاصه می شوم. در همین سکوت غرق می شوم. از سایه ها انتظار پوسیدگی ندارم. نَرم باقی می مانند. آغوشم اما دیگر نیازی به آن ها ندارد. که از دور تماشایشان می کنم. بگذار تمامشان به ما حسادت بکنند. چاره ای جز انداختن تقصیر گردن یک نفر ندارند. که آن یک نفر... .
نمی دانند حتا حدودن چه احساسی دارند. تو خوب می دانی.
«اِی کجایی کز بوسه
بر لب تشنه ام بزنی آبی»

تو (12؟)

از پشت دیوار بیرون می آیم. به سمت انتهای خیابان می چرخم، گرده های سفید از زمین به بالا می ریزند. آسمان سفید می شود؛ زمین خاکستری. بافت رویِ آسفالت با رگه های خاکستری و پنبه های سیاه جسته و گریخته پر می شود. به بالا سقف از ستاره های پلاستیکی شب رنگ، به زیر گویِ آتشین میان قدم هایم. زیر این سایه سال های پیش رو مثلِ مرغ تاریک رویِ پشت بام دراز کشیده اند. سر ظهر جمع نمی شود. سایه تا شب پیش می رود. میان انگشتانش برگ هایِ درازِ بید بیرون می زند. سر برگ ها سوخته، قهوه ای مایل به سرخ و سیاه. چیزی تا اُکسیدگی باقی نمانده. نمی خواهم از پشت سر افتادن بدانم. نه از سوختگی های پشت سر می دانم، نه با ابرها درباره ی خلاصه ی قسمت پیشین می خوانم. 
قرصی دیگر از پوشش آلومینیوم بیرون می آورم. مرضِ شهر به مرضِ شهرگریزی گرفتارم می کند. خیابان وقتی با تمامِ وجود در میانِ کوچه هایش می چرخم، مُدام و در هر لحظه از خود دورم می کند. حکومت اداره می کنند و من حاکمیت خویش از دست می دهم. به تارهای عنکبوت بسته بر گلدان های تازه مانده در عمق فصلِ خاکستریِ سال چنگ می زنم. 
از خواب بیدار نشده، چروک رویاهای شیرینِ شب های پشت سر رفته هنوز بر صورتم باقی مانده. هنوز می توانم بو بکشم و در دیوارهای اتاق تقسیم بشوم. چیزی نمانده که اولین تخلیه را با سیگار و کُنیاک آغاز کنم:
قبض، قبض، قسط، کارت، اِ تی اِم، سی سی تی وی و بعد: پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول. 
از خواب بیدار می شوم. زمین دارد هنوز می بارد. پیش رویِ بهمن ماهی دیگر ایستاده ام و با لرزش سیم های مخابرات ارتباط برقرار می کنم. چسبیده به سوزن نورهای زیر تلِ خاکستر. به بیدار نشدن فکر می کنم. زمین حوصله ی زندگی ندارد. بیا برایش آوازِ پرِ جبرئیل بگوییم. نامه هایمان از یادش می رود. تمامِ ساعت ها. تمامِ عقربه ها. 
از این جا می توانم جانورانِ خزیده زیر پوست را به تماشا بنشینم. که انگار قصدشان به انقراض نیست. شاید می خواهند جایمان را به کلی بگیرند. 
بالاخره تو هستی. شرایط به رخ می کشی. اوصاف به یاد می آوری. خوب می دانم درباره ی چه چیزی حرف می زنم. چیزی از غیره ها و سه نقطه ها نمی دانم. در همین جا خلاصه می شوم. در همین سکوت غرق می شوم. از سایه ها انتظار پوسیدگی ندارم. نَرم باقی می مانند. آغوشم اما دیگر نیازی به آن ها ندارد. که از دور تماشایشان می کنم. بگذار تمامشان به ما حسادت بکنند. چاره ای جز انداختن تقصیر گردن یک نفر ندارند. که آن یک نفر... .
نمی دانند حتا حدودن چه احساسی دارند. تو خوب می دانی.
«اِی کجایی کز بوسه
بر لب تشنه ام بزنی آبی»

۶ نکته برای تراشیدن شکم شش تکه

اگر با وجود اینکه تمرین می کنید و به خودتان سخت می گیرد ولی نمی توانید عضلات شکم تان را ببنید، فکر نکنید تمرین معجزه آسایی بلد نیستید یا باید ماده غذای خاصی را مصرفی کنید. نکاتی هستند که اگر آن ها را رعایت نکنید، نتیجه نمی گیرید. از دست دادن چربی شکم و داشتن شکم شش تکه یک پروسه ی بسیار خسته کننده است. این پروسه به زمان، تلاش زیاد و مهم تر از همه به تعهد نیاز دارد. هر روز باید قدم های درست را بردارید تا به شکم شش تکه مورد نظرتان برسید. اما حتی اگر فقط چند بار در کل هفته از برنامه ریزی تان فاصله بگیرید، تقریبا" شک نداشته باشید که هیچ وقت عضلات شکم خود را نخواهید دید!

6 عادت برای تراشیدن شکم شش تکه۶ عادت آسان را روزانه رعایت کنید. این عادت ها را به عنوان هدف های روزانه ی خود در نظر بگیرید. هدف هایی که طراحی شده اند تا شما را به یک اندام مناسب برسانند. شاید هر به تنهایی کدام خیلی شما را متعجب نکنند، اما انجام این کار ها در کنار هم، این ۶ عادت را تبدیل به یک ابزار قدرتمند می کند.

وقتی از خواب بیدار می شوید، آب بنوشید

فرض کنید سر کار اصلا" آب نخورید. نه قهوه ای، نه آبی و نه حتی یک نوشابه رژیمی. بعد از یک شیفت ۸ ساعته، شما کاملا" خشکیده اید! برای همین است که باید بلافاصله پس از بیدار شدن از خواب، آب رسانی به بدنتان را آغاز کنید. از این به بعد، هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید، حتما" حداقل ۲ فنجان آب خالص بنوشید. دانشمندان آلمانی کشف کردند که این کار سوخت و ساز بدن را در ۹۰ دقیقه ی بعدی تا ۲۴ % افزایش خواهد داد. ( مقدار کمتری از آب چنین تأثیری نداشت). تحقیق دیگری نشان داده بود که سلول های عضلانی زمانی که بدن به خوبی آب رسانی شده سریع تر رشد می کنند. قانون کلی باید این باشد: در کل روز تا ۳.۵ لیتر آب بنوشید.

هر روز صبحانه بخورید

یک تحقیق در دانشگاه ماساچوست نشان داد مردانی که صبحانه نمی خورند، ۴ و نیم برابر شانس بیشتری برای داشتن چربی های شکمی نسبت به مردانی که صبحانه می خورند دارند. پس تا یک ساعت بعد از بیدار شدن، یک وعده غذا میل کنید یا حداقل یک شیک پروتئین با حداقل ۲۵۰ کالری بنوشید. بسیار جالب است که بدانید ثابت شده مقدار صبحانه ی شما رابطه ی مستقیم با دور کمرتان دارد.

هر چقدر میزان صبحانه ای که میل می کنید بیشتر باشد، دور کمر و شکمتان لاغر تر است. با این وجود مقداری که می خورید باید منطقی باشد. به عنوان مثال یک وعده با نزدیک ۱۵۰۰ کالری از غذاهایی مانند سوسیس در واقع دو وعده صبحانه به حساب می آید. کالری دریافتی خود را در حدود ۵۰۰ کالری نگه دارید. یک وعده ی صبحانه می تواند تلفیقی از جو با پودر پروتئین و نصف فنجان بلوبری باشد.

وقتی غذا می خورید، به هدف هایتان فکر کنید …

نگران نباشید. نمی خواهیم مانند تونی رابینز شما را نصیحت کنیم. اما این مهم است بدانید که همیشه هدف اصلیتان چیست. کسانی که هدف های رژیمی و تمرینی شان را مرور می کنند، در برابر کسانی که کمتر دوباره آن اهداف را مرور می کنند، شانس بیشتری برای دستیابی به آن ها دارند.

… سپس ناهار را بسته بندی کنید

هر روز باید نسبت به غذایی که می خورید حساس باشید. این عادت باید مانند عادت حمام روزانه تان مهم باشد. اگر وقتی سرکار می روید با خود غذا می برید، این توصیه مفید است : یک سیب ( میان وعده ی ظهر ) دو برش پنیر ( تا با سیب میل کنید ) یک وعده ی ۵۰۰ تا ۶۰۰ کالری از غذایی که برایتان باقی مانده بود ( برای ناهار ) یک شیک پروتئین مخلوط یا یک لیوان شیر ( میان وعده ی بعد از ظهر ). با این رویکرد، هم به بدن شما در طول روز غذای کافی می رسد و هم غذای بیش از اندازه نخورده اید. بدن شما همچنین تمام مواد مغذی که برای ورزش لازم دارد را دریافت کرده است.

ورزش را به طرز صحیحی انجام دهید

شکم همه ما عضله دارد. اگر بعضی از مردم عضله ای در شکمشان نمی بینند به خاطر این است که این عضلات زیر لایه های چربی پنهان شده اند. این بدین معناست که نیازی نیست شما همیشه تمرین دراز نشست را انجام دهید تا عضلات شش تکه را بتراشید. به جای آن، وقتی باشگاه هستید باید بیشتر وقت خود را صرف سوزاندن چربی های اضافه کنید. بهترین استراتژی تمرین یکی در میان وزنه و اینتروال ( تناوبی ) است.

بنابر یک تحقیق جدید از دانشگاه مین جنوبی، نیم ساعت وزنه زدن به اندازه ی نیم ساعت دویدن با سرعت ۶ مایل بر ساعت کالری می سوزاند. ( و مزایای اضافه ی عضله سازی را نیز دارد ). بر خلاف تمرینات هوازی، ثابت شده که وزنه زدن تا ۳۹ ساعت بعد سوخت و ساز بدن را افزایش می دهد.( برای اطلاع بیشتر در این خصوص اینجا کلیک کنید) نتایج مشابه در مورد تمرینات اینتروال نیز یافت شده اند. تمرینات اینتروالی که کوتاه هستند و از چرخه های شدت بالا و استراحت تشکیل شده اند. برای بهترین نتیجه، برای تمام عضلات بدنتان ۳ روز در هفته وزنه بزنید. بین هر جلسه نیز حداقل یک روز استراحت کنید. در روزهای بین جلسات وزنه، یک جلسه تمرینی اینتروال نیز انجام دهید.

برنامه های دیر وقت را تماشا نکنید

برای رونمایی از شکم ۶ تکه، نیاز دارید که بخوابید. کم خوابی ممکن است هورمون هایی که باعث چربی سوزی می شوند را دچار اختلال کند. برای مثال، دانشمندان دانشگاه شیکاگو اخیرا" متوجه شدند که ۳ شب خواب بد ممکن است سلول های عضلانی را در برابر ترشح انسولین مقاوم کند. در زمان طولانی، این باعث تجمع چربی در شکمتان می شود. برای رسیدن به یک خواب مناسب، ۱۵ دقیقه قبل از رفتن به رختخواب هدف هایتان را مرور کنید. زمانی که این مرور را انجام می دهید، برنامه ی کاری فردایتان یا هر کار شخصی دیگری که دارید را نیز یادداشت کنید. این می تواند به شما کمک کند تا موقع خوابیدن نگران کارهای فردا نباشید. چون استرس می تواند شما را در رختخواب بیدار نگه دارد. بدون استرس، می توانید با آرامش بخوابید.

نماز شب

حقیقت اینه که من به این نتیجه رسیدم که خداوند دنبال بهانه بوده تا آدمها رو به بهشت ببره و خیر دنیا و آخرت رو نصیبشون کنه و برای همین نمازی رو قرار داده به نام نماز شب ...
 
فکر میکنید شوخی میکنم؟ خودتون قضاوت کنید:

* آخه چه عبادتیه که حتی خوابیدن با نیتش صدقه محسوب میشه؟

«کسی که به نیّت بیدار شدن برای نماز شب بخوابد خواب او نوعی صدقه بشمار می‌آید و خداوند متعال برای او پاداش نماز شب را مقرّر می‌دارد»!

* یا حتی این که آدم موقع انجامش از شدت خواب آلودگی تلو تلو میخوره هم ثواب داره:

«امام صادق (ع) : گاهى بنده خدا آخر شب بیدار مى‌شود، درحالیکه از کسالت خواب به چپ و راست خم مى‌شود و یا سرش را خم کرده و چانه‌اش را به سینه مى‌چسباند، پس در این هنگام، خداى تعالى امر مى‌کند، تا درهاى آسمان باز مى‌شود، سپس به فرشتگان مى‌فرماید: به بنده من نگاه کنید، با آن که نماز شب را بر او واجب ننموده‌ام، ولى به سبب تقرب به من، خود را به چه زحمتى وادار نموده است و یکى از این سه خواسته را از من مى‌خواهد: یا گناه او را بیامرزم و یا تجدید توبه نموده با من رابطه برقرار کند و یا آن که روزى بیشترى مى‌خواهد اى فرشتگان! شما شاهد باشید هر سه مورد را به او بخشیدم.»

* و این که از بس پاداشش بزرگه اصلاً به بیان نمیاد. برای همین در قران از اون پاداش با عبارت «قُرّهَ عَین» یاد شده. یعنی چیزی که با دیدنش از شادی چشمها برق میزنه و به زبون بر و بچز، آدم کف میکنه!

«امام صادق (ع) :هیچ عمل نیکى نیست مگر اینکه ثواب روشنى در قرآن براى آن بیان شده، مگر نماز شب که خداوند بزرگ، ثواب آن را روشن نساخته به خاطر عظمت و اهمیت آن؛ لذا فرموده است: هیچکس نمى‏داند چه ثوابهایى که مایه روشنایى چشمان است براى کسانی که نماز شب میخوانند، نهفته شده است»

و یک عالمه ثواب دیگه ...
حالا اییییییینهمه ثواب در قبال چیه: فقط 3 یا نهایتاً 11 رکعت نماز، که اون هم هزار جور بونس و تخفیف شامل حالش میشه. خودتون ببینید: