یکی از نشانه های بسیار نزدیک به ظهور در روایات اهل بیت(ع) اختلاف بنی العباس و اغاز جنگ قدرت در میان این خاندان می باشد. بیش از 20 روایت دراین زمینه وجود دارد ، این نشانه آن قدر مهم است که امام صادق(ع) و امام محمد باقر(ع) از آن بعنوان نشانه ی حتیمه ی ظهور نام برده اند! صدور روایات متعدد در این زمینه از اهل بیت(ع) نشان میدهد که تحقق این امر و جنگ قدرت نقش مهمی در ظهور دارد ، سوالی که پیش می آید این است که بنی العباس در عصر ظهور چه کسانی هستند و علت اهمیت بالای آنها و جنگ قدرتی که در میانشان درمی گیرد ، چیست؟
شاید با کشف مصداق خاندان بنی العباس در عصر کنونی علت اهمیت بالا و تحقق جنگ داخلی در میان آنها نیز روشن گردد.
بخشی از روایاتی که در مورد خاندان بنی العباس در آستانه ظهور وجود دارد به شرح زیر است :
1- امام صادق(ع) : اختلاف بنی عباس از علائم حتمی است ، ندای آسمانی از نشانه های حتمی است ، خروج قائم(عج) از امور حتمی است بشارت الاسلام ص 44
2- امام صادق(ع) : آنچه دوست می دارید محقق نمی شود جز آنکه بنی فلان(بنی عباس) دچار اختلاف شوند چون دچار اختلاف شدند مردم بر حکومت آنها چشم میدوزند و اختلاف آنها را غنیمت می شمارند ، آنگاه سفیانی خروج می کند منتخب الاثر ص 252
3- امام رضا(ع) نقل شده است:
« بزنطی از حضرت رضا (ع) روایت می کند که فرمود: از جمله نشانه های فرج، حادثه ای است که بین دو حرم مکه و مدینه رخ دهد. پرسیدم آن حادثه چیست؟ فرمود: تعصب قبیله ای بین 2 حرم بوجود آید و فلانی از خاندان فلان، 15 رئیس قبیله را به قتل رساند.» بحارالانوار ج52 ص 210
4- امام صادق(ع) : این امر واقع نمی شود مگر هنگامی که شمشیرهای بنی فلانی در میان خود به کارافتد و حلقه تنگتر شود و اختلاف به جاهای باریک بکشد آنگاه سفیانی خروج کند.... کشف الغمه ج3 ص 319
5- امام باقر(ع) : آری خروج سفیانی حتمی است ، ندای آسمانی حتمی است ، طلوع خورشید از مغرب حتمی است ، درگیری بنی عباس بر سر حکومت حتمی است قتل نفس زکیه حتمی است و خروج قائم آل محمد(ع) حتمی است الزام الناصب ص 145
6- امام صادق(ع) : هنگامی که اولاد عباس اختلاف کنند و قدرتشان بهسستی و ضعف گراید و همگان بر آنها جرات کنند و عرب از آنها فرمان نبرد و هر صاحب چماقی چماقش را بردارد و شامی(سفیانی) ظاهر شود و یمانی روی اورد و حسنی حرکت کند ، صاحب این امر ظهور میکند بشارت الاسلام ص 138
7- رسول اکرم(ع) : در دولت بنی عباس خود را بپایید که برای شیعیان ما دردولت آنها خطراتی هست و درپایان حکومت آنها نشانه هایی است که از اتش سوزان کاری تراست اعلام الوری ص 427
8- امیر المومنان(ع) : قائم قیام نمی کند جز هنگامی که چشم دنیا دراورده شود و سرخی در اسمان پدید اید .... برای بنی عباس روز بسیار سخت و پرحادثه ایست که درکام طوفانها فرو می روند... الزام الناصب ص 197
9- امام صادق(ع) : همه فرج در به هلاکت رسیدن فلانی از بنی عباس است غیبت نعمانی ص 137
10- امام صادق(ع) : بی گمان مردی در مدینه کشته می شود پرسیدند که ایا سپاه سفیانی او را می کشد؟ فرمود نه ، بلکه سپاهیان فلانی (بنی عباس) او را می کشند ، چون او را بدون هیچ تقصیری به قتل می رسانند ، خداوند دیگر به انها مهلت نمی دهد سپس فرمود در آن هنگام منتظر فرج باشید ان شاالله غیبت نعمانی ص 86
11- امام صادق(ع) :
که هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند ، من ظهور را برای او تضمین می کنم!
آنگاه که مرگ عبد الله فرا رسد، مردم در جانشینى او نسبت به هیچکس به توافق نمى رسند و این جریان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه مى یابد، عمر سلطنت هاى چندین ساله بسر آمده ، نوبت پادشاهى چند ماهه و چندین روزه فرا مى رسد. ابوبصیر مى گوید: پرسیدم : آیا این وضع به طول مى انجامد؟ فرمود: هرگز.و این درگیرى بعد از کشته شدن این پادشاه (عبدالله ) منجر به کشمکش بین قبیله هاى حجاز مى شود.
( بحار ۵۲ ص ۲۱۰ )
12- امام صادق (ع) فرمودند:
هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم را برای او تضمین می کنم. سپس فرمود: وقتی عبدالله بمیرد، مردم برای حکومت با کسی توافق نکنند و این اختلاف و درگیری به خواست خدا تا ظهور صاحب الامر (عج) ادامه یابد. حکومت های چند ساله پایان یافته و تبدیل به حکومت چند ماهه و چند روزه شود. راوی می گوید: سئوال کردم: آیا این ماجرا به طول می انجامد؟ فرمود: هرگز. »
بحارالانوار، ج 52، ص 240.
13- امام محمد باقر(ع) :
علت مرگ او(عبدالله) این است که با یکی از خواجگان(غلامان) خود ازدواج می کند و بعد غلام دست به قتل او می زند و مرگ او را چهل روز مخفی می کند .... و بدینوسیله فرمانروایی آنها منقرض می گردد. کمال الدین صدوق ص 655
14- امام صادق(ع) :
موقعی که مردم در سرزمین عرفات در حال وقوف می باشند سواری برشتری سبک سیر به آنجا وارد می شود و مرگ خلیفه را خبر می دهد و با مرگ او فرج آل محمد(ص) و گشایش کار تمام مردم فرا می رسد. بحار ج 52 ص 240
15- از ابن ابی یعفور منقول است که گفت: امام صادق(ع) به من فرمود :
با انگشت دستت بشمار : هلاک شدنی فلانی ، خروج سفیانی ، قتل نفس زکیه و ... تا آنکه فرمود تمامی فرج و گشایش هنگام به هلاکت رسیدن فلانی است.
بحار ج 52 ص 234
16- امام محمد باقر(ع) :
قائم در سالهای فرد قیام می کند همچون یک ، سه ، پنج و فرمود .... آنگاه بنی عباس (خاندان فلان) به حکومت می رسند و پیوسته در عیش و نوش به سر می برند تا آنکه بین آنها اختلاف می افتد( و چون درگیری به وجود آمد) حکومتشان منقرض می شود و شرق و غرب حتی اهل قبله با هم به نزاع برمی خیزند و پیوسته در آن حال اند تا از آسمان منادی حق ندا برمی آورد ... بحار ج 52 ص 235
17- امام محمد باقر(ع) :
چون اولاد فلانی دچار اختلاف شدند ، فرج نزدیک است ، فرج نزدیک است ، فرج شما بستگی به اختلاف آنها دارد ، چون نشانه های اختلاف ظاهر شد منتظر ندای آسمانی در ماه رمضان باشید ، چون ندا شنیده شد مردم بر آنها جری می شوند و سفیانی خروج می کند و کارشان پراکنده می شود و سید خراسانی بر علیه آنها خروج می کند ..... بشاره الاسلام ص 52
18- امام محمد باقر(ع):
نابودی اولاد فلانی همانند شکستن کوزه است ..... سقوط رژیم آنها همچون افتادن کوزه و شکستن آن روی می دهد در حالیکه آنها در خواب غفلت غنوده اند یکمرتبه دیده گشوده می بینند که ناگهان رژیم آنها سقوط کرده است. غیبت نعمانی ص 136
19- امام صادق(ع) :
چون حکومت بنی فلان سپری شود خداوند با مردی از ما اهل بیت(ع) بر آل محمد منت می نهد ..... بشارت الاسلام ص 141
از مجموعه احادیث بدست می آید که در عصر ظهور بنی عباس یا بنی فلان از حاکمان حجاز بوده و در سرزمین عربستان ساکن می باشند به طور مثال در حدیث شماره 10 مکان قتل آن فرد محترم که همان پسرعموی نفس زکیه می باشد توسط سپاه بنی فلان در مدینه ذکر می شود و این مسئله نشان از این مسئله دارد که بنی فلان یا همان بنی عباس خاندان حاکم و ساکن عربستان هستند یا حدیث دیگری که قتل 15 نفر از بزرگان توسط فردی از قبیله بنی فلان را در مکه ذکر می کند نیز بدین معنا اشاره دارد.
علامه کورانی محقق برجسته عرصه مهدویت نیز چنین اعتقادی دارد و بنی عباس یا بنی فلان را همان آخرین خاندان حاکم بر حجاز می داند
علائم ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) به دو دسته تقسیم می شوند: علایم حتمی و غیر حتمی.
الف) علائم حتمی ظهور
علائم حتمی، علائمی هستند که پیش از ظهور حتما اتفاق خواهند افتاد. با ظهور این علائم، مردم متوجه نزدیک شدن، و به پایان رسیدن شب سیه و ظلمانی می شوند و پس از آن حضرت ظهور می فرمایند و جهان را با عدالت و حکومت خود، از ظلمها و بدیها می رهانند.
در اینجا به تبیین برخی از علائم حتمی ظهور می پردازیم :
1- خروج سفیانی
در خصوص سفیانی دو دسته روایت داریم:
دسته اول اینکه: پیش از ظهور حضرت حجت (عج) مردی از نسل ابوسفیان خروج میکند که مردی است ظاهرالصلاح و به ذکر خدا مشغول ولی پلید و فریبکار است و دولت عباسی را برای همیشه منقرض می کند و شیعیان زیادی را به قتل می رساند و از ظهور آن حضرت اطلاع می یابد لشگری برای کشتن آن حضرت می فرستد که در بیابان بین مکه و مدینه در زمین فرو می روند.
دسته دوم: اینکه سفیانی جنبه توصیفی داشته باشد نه شخصی یعنی در مقابل هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانی قد علم خواهند کرد.
امام صادق uدر این باره می فرمایند: «همانا قیام قائم و خروج سفیانی از سوی خدا قطعی است»1
2- فرو رفتن لشگر سفیانی در بیداء
حضرت علیu در این زمینه میفرماید: «مردی از خاندان من، در سرزمین حرام قیام میکند. چون خبر ظهور وی به سفیانی میرسد سپاهی از لشگریان خود را برای جنگ به سوی او میفرستد. ولی (سپاه مهدی) آنان را شکست میدهد آنگاه خود سفیانی با لشگریان همراه او به جنگ وی میروند و چون از سرزمین بیداء میگذرند، در زمین فرو میروند و جز یک نفر که خبر آنان را میآورد همگی هلاک میشوند».
3- خروج یمانی
امام صادقu میفرماید: «قیام خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال، در یک ماه و در یک روز خواهد بود و در این میان هیچ پرچمی به اندازة پرچم یمانی، دعوت به حق و هدایت نمیکند».
4- قتل «نفس زکیّه»
«نفس زکیّه» از اولاد امام حسن مجتبیuاست که در روایات گاهی از او به عنوان «نفس زکیّه» و یا «سیّد حسنی» یاد شده است و امام باقرuماجرای کشته شدن او را اینگونه بیان میکند: «قائم به یارانش میگوید! اهل مکّه مرا نمیخواهند؛ امّا من کسی را به سوی آنان خواهم فرستاد تا حجّت را بر آنان تمام کنم».
امّا اهل مکّه او را بین رکن (حجر الاسود) و مقام ابراهیمuسر میبرند و او همان نفس پاک است؛ زیرا بدون هیچ گناهی کشته میشود.2
5- طلوع خورشید از مغرب
فیض کاشانی در کتاب وافی میگوید: «گویا طلوع خورشید از مغرب کتابی دربارة ظهور حضرت مهدی (عج) است.»
6- خروج دجّال1
«دجّال» از ریشه «دجل» به معنای دروغگو و حیلهگر است. بر اساس آنچه از روایات استفاده میشود، دجّال فردی است که در آخر الزّمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج میکند و با انجام کارهای شگفتانگیز، جمع زیادی از مردم را میفریبد.1
پیامبر اکرمr فرمود: «قیامت برپا نمیشود، تا وقتی که مهدی (عج)، از فرزندانم قیام کند و مهدی (عج) قیام نمیکند تا وقتی که شصت دورغگو خروج کنند هر کدام بگوید من پیامبرم».2
7-سید حسنی
بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، از نشانههای ظهور حضرت مهدی(عج)است.
امام صادقu فرمودند: سید حسنی جوانی خوش سیماست که از سرزمین دیلم و قزوین برای نصرت و یاری آلمحمدr قیام مینماید و با بانگی رسا و بیانی شیوا فریاد بر میآورد که به یاری آل محمدr برسید و از شما طلب یاری میکند. مردان از طالقان که شوق شدید به جهاد دارند به او پاسخ مثبت میدهند. سید حسنی، پس از دوران طولانی، زمام امور مناطقی را به دست میگیرد و اندکی پیش از ظهور به سوی عراق وکوفه میرود و از دیلم و قزوین تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمان پاک میکند و سرانجام کوفه را محل اقامت خویش قرار میدهد؛ مدتی در کوفه اقامت مینمایند و سپس «خبر ظهور مهدی (عج) به ایشان میرسد، سید با یارانش به محضر حضرت مشرف میشوند و از آن حضرت مطالبه دلایل امامت و موارث انبیاء را مینماید.
8-قیام سید خراسانی
قیام سید خراسانی یکی از علائم و نشانه های ظهور مهدی موعود (عج) معرفی شده است و روایات زیادی در این زمینه نظیر روایت ذیل وجود دارد «خروج خراسانی،سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است.» و در برخی از روایات خراسانی و سفیانی به دو اسب مسابقه تشبیه شده اند که خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب به طرف کوفه در حرکت اند در مجموع از روایات چنین استفاده میشود که قیام سید خراسانی از مشرق زمین آغاز و به سوی عراق به پیش می رود.
در مورد صفات جسمانی سید خراسانی نیز برداشتهای متفاوت و گوناگون وجود دارد مثلاً از کلمه «فتی» که در روایات مربوط به سید خراسانی یا حسنی ذکر شده است بعضی جوانی سنی را فهمیده و در نتیجه میگویند سید خراسانی هنگام قیامش، جوان است در حالی که برخی دیگر جوان مردی را معنی مناسب برای آن می دانند و میگویند جوان مردی یکی از ویژگی های سید خراسانی است نه اینکه سید خراسانی هنگام قیام در سنین جوانی قرار داشته باشدیکی دیگر از صفات جسمانی سید خراسانی داشتن خال بر گونه و یا دست راست است و در تفسیر آن نیز احتمالات مختلف وجود دارد که آیا به معنی خال معروف است و یا اینکه از ماده خلل و به معنی آسیب دیدگی و نقص است.
9- صیحة آسمانی:
منظور از صیحه، ندایی آسمانی است که نام حضرت مهدی (عج) را میبرد و همة ساکنان زمین آن را به زبان خودشان (عربی، فارسی و…) میشنوند.
10- خروج یمانى
یمانى نیز از رهبران بر حق است که به حمایت از مهدى (عج ) خروج مى کند، امام صادق علیه السلام در ضمن روایتى فرمود: سفیانى و خراسانى و یمانى در یک سال و در یک شهر و در یک روز خروج مى کنند و هیچ پرچمى مانند یمانى ، به هدایت نزدیکتر نیست ، زیرا یمانى مردم را به حق دعوت مى کند.
ب)علائم غیر حتمی
علایم غیرحتمی، با ظهور ارتباط استلزامی ندارند، زیرا ممکن است برخی از آنها اصلا واقع نشود ولی ظهور تحقق یابد. و احتمال دارد برخی از نشانهها حادث شود ولی ظهور توأم و همزمان با آنها شکل نگیرد و بدین بیان که: این نشانهها، بیانگر ظرف تحقق ظهور باشند، مانند اینکه گفته شود: نامه رسان هنگامی میآید که هوا صاف باشد. منظور این است که نامه رسان در زمان نامساعد بودن هوا نخواهد آمد، نه این که هر وقت هوا صاف بود او میآید. در باب علایم ظهور نیز مراد این است که حضرت مهدی(عج) در غیر این اوضاع ظهور نخواهد فرمود، نه این که هر وقت این اوضاع پدیدار شد، حضرتش باید ظهور کند. از مباحث یاد شده بر میآید که فساد و... شرط ظهور نبوده بلکه نشانههای ظهور هستند.
از جمله علائم غیر حتمی ظهور، گسترش و فراگیر شدن فساد می باشد.
- یکی دیگر از علائمی که در روایات به آن اشاره و تاکید شده است، تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر در جهان و خصوصاً در بین مسلمین می باشد
- علامت دیگر که به عنوان علامت آخر الزمان در روایات وارد شده است، ترویج ربا خواری می باشد.
- علامت دیگر، قطع رحم می باشد. در حدیث شریفی از پیامبر وارد شده است که «در آخر الزمان قطع رحم شایع گردیده و مردم به خاطر طعام دادن بر هم منّت گذارند، آنگاه که بزرگترها بر کوچکترها محبت نکنند و حیای کوچکترها بسیار کم شود.»
- یکی دیگر از علائم این است که پدران فرائض مذهبی و دینی را به فرزندان خود یاد ندهند و به فکر یادگیری فرائض الهی و مسائل دینی از ناحیه فرزندان خود نباشند. و در روایت آمده است که پدران به این قانع هستند که فرزندان آنها متاع ناچیزی از دنیا بدست آورند.
- و در روایتی امام صادقu به یکی از یاران خود نشانه های ظهور را چنین برمی شمرد:
1. هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
2. و دیدی که: ظلم و ستم فراگیر شده است.
3. و دیدی که: قرآن فرسوده و بدعتهائی از روی هوا و هوس،در مفاهیم آن آمده است.
4. و دیدی که: دین خدا (عملاً) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند. 5
5. و دیدی که: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفتهاند.
6. و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود و بدکاران بازخواست نمیشوند.
7. و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
8. و دیدی که: افراد (به ظاهر) با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمیپذیرند.
9. و دیدی که: شخص بدکار دروغ گوید: و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند.
10. و دیدی که: بچهها، به بزرگان احترام نمیگذارند.
11. و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود.
12. و دیدی که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13. و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان میکنند.
14. و دیدی که: زنان با زنان ازدواج کنند.
15. و دیدی که: انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع نمیشود.
16. و دیدی که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه میبرند.
17. و دیدی که: مدّاحی دروغین از اشخاص، زیاد شود.
18. و دیدی که: همسایه همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلوگیری نمیشود.
19. و دیدی که: کافر به خاطر سختی مؤمن، شاد است.
20. و دیدی که: شراب را آشکار میآشامند و برای نوشیدن آن کنار هم مینشینند و از خداوند متعال نمیترسند.
21. و دیدی که: کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است.
22. و دیدی که: آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
23. و دیدی که: اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
24. و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است.
25. و دیدی که: خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده میشود.
26. و دیدی که: انسان به زبان میگوید ولی عمل نمیکند.
27. و دیدی که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده میشود.
28. و دیدی که: بدعت و زنا آشکار شود.
29. و دیدی که: مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.
30. و دیدی که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
31. و دیدی که: دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.
32. و دیدی که: جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
33. و دیدی که: مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
34. و دیدی که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
35. و دیدی که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
36. و دیدی که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
37. و دیدی که: پستهای مهمّ والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.
38. و دیدی که: مردم را از روی تهمت و یا سوءظن بشکند.
39. و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
40. و دیدی که: زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد.
41. و دیدی که: سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.
42. و دیدی که: مشروبات الکلی بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود.
43. و دیدی که: آشکار قماربازی شود.
44. و دیدی که: مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
45. و دیدی که: نزدیکترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عصمتu ستایش شوند.
46. و دیدی که: هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهیاش را قبول نمیکنند.
47. و دیدی که: در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.
48. و دیدی که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
49. و دیدی که: همسایه از ترس زبان به همسایه احترام میکند.
50. و دیدی که: حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.
51. و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
52. و دیدی که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو است.
53. و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخنچینی کوشش میشود.
54. و دیدی که: ستم و تجاوز شایع شده است.
55. و دیدی که: غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.
56. و دیدی که: صبح و جهاد برای خدا نیست.
57. و دیدی که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
58. و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است.
59. و دیدی که: معاش انسان از کمفروشی به دست میآید.
60. و دیدی که: خونریزی آسان گردد.
61. و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند.
62. و دیدی که: نماز را سبک شمارند.
63. و دیدی که: انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
64. و دیدی که: قبر مردهها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
65. و دیدی که: هرج و مرج بسیار است.
66. و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیّتی به برنامه مردم ندهد.
67. و دیدی که با حیوانات آمیزش میشود.
68. و دیدی که مردم به مسجد (محل نماز) میرود وقتی برمیگردد لباس در بدن ندارد، (لباس را دزدیدهاند).
69. و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند.
70. و دیدی که: دلهای مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
71. و دیدی که: بر سر کسبهای حرام آشکار را رقابت کنند.
72. و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند.
73. و دیدی که: فقیه برای دین خدا فقیه نمیآموزد و طالب حرام ستایش و احترام میگردد.
74. و دیدی که: مردم در اطراف قدرتمندانند. 75
. و دیدی که: طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود و طالب حرام، ستایش و احترام میگردد.
76. و دیدی که: در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمیکنند و هیچکس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمیشود.
77. و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
78. و دیدی که مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند.
79. و دیدی که: مردم به همدیگر نگاه میکنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.
80. و دیدی که: راه نیک خالی و راه رونده ندارند.
81. و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندهگین نشود.
82. و دیدی که: سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.
83. و دیدی که: مردم و جمیعتها جز از سرمایهداران پیروی نکنند.
84. و دیدی که: به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحّم است.
85. و دیدی که: علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
86. و دیدی که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای میآورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمیکند.
87. و دیدی که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
88. و دیدی که: حقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترام برای آنها قایل نیستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
89. و دیدی که: زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
90. و دیدی که: پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
91. و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کمفروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
92. و دیدی که: قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند.
93. و دیدی که: اموال حق خویشان پیامبرr (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
94. و دیدی که: به وسیله شراب بیمار را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند.
95. و دیدی که: در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بیتفاوت و یکسانند.
96. و دیدی که: سر و صدای منافقان برپا، امّا صدای حقطلبان خاموش است.
97. و دیدی که: برای اذان نماز مزد میگیرند.
98. و دیدی که: مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
99. و دیدی که: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
100. و دیدی که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
101. و دیدی که: استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
102. و دیدی که: فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بیخبر قرار دهند.
103. و دیدی که: بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
104. و دیدی که: صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
105. و دیدی که: وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
106. و دیدی که: هم و هدف مردم شکم و شهوتشان است.
107. و دیدی که: دنیا به آنها روی کرده است.
108. و دیدی که: نشانههای برجسته حق ویران شده است؛
در این وقت خود را حفظ کن و از خداوند بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد
مکان ظهور
طبق روایات متواتر از طریق شیعه و سنى، که قیام شکوه مند آن مصلح جهانى از سرزمین و از مسجد الحرام، کنار کعبه ى معظمه، آغاز خواهد شد و تعداد سیصد و سیزده تَن از اصحاب او که فرماندهان لشکرى و کشورى آن حضرت هستند، در میان رکن و مقام، با آن حضرت بیعت مى کنند. آن گاه، تعداد دَه هزار نفر تکمیل مى شود و وجود مقدّس حضرت بقیه الله (عج) با سپاه دَه هزار نفرى، از مکّه حرکت مى کنند و به اصلاح جهان مى پردازند
مفضّل از حضرت صادقu مى پرسد: «اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از کجا و چه گونه ظهور مى کند؟». حضرت فرمودند: «اى مفضل! او به تنهایى ظهور مى کند و به تنهایى کنار کعبه مى آید و به تنهایى شب را در آن جا مى گذراند.».
در روایت دیگرى مى فرماید: «چون مهدى به در آید، به مسجدالحرام رود. رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد. دو رکعت نماز گزارد. آن گاه فریاد برآورد: «اى مردمان! منم یادگار امام و یادگار نوح و یادگار ابراهیم و یادگار اسماعیل. منم یادگار موسى و عیسى و محمد... منم صاحب قرآن و زنده کننده ى سنّت..
1 .بحار الانوار، ج 52، ص 215.
2 .کتاب الغیبه، محمّد ابراهیم نعمانی، ص 252.
1 .دجال شخصی است که در برخی روایات توصیفاتی برای او ذکر شده است مانند دجال مردی چاق،سرخ رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم.
محل خروج دجال است که در روایات مکآنهای مختلفی برایش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان و همچنین سرنوشت دجال که عاقبت به دست چه کسی به هلاکت میرسد که در این باره روایات دو دیدگاه را مطرح میکنند بعضی قائلند که به دست حضرت عیسیu و بعضی به دست حضرت مهدی (عج).
1 .بحار الانوار، ج 52، ص 139.
2 .الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص371.