محسن قهرمانی پس از 16 ماه دوری از مستطیل سبز، قضاوت خواهد کرد.
به گزارش ایسنا، بر اساس قولهایی که داده شده بود بالاخره قهرمانی، این داوربینالمللی خراسانی به مستطیل سبز بازخواهد گشت و ساعت 14 روز جمعه 19 دی ماه در ورزشگاه تختی مشهد، دیدار دو تیم آبکارگستر فریمان و شهرداری شاندیز را در لیگ برتر بزرگسالان فوتبال خراسان رضوی سوت خواهد زد.
آخرین قضاوت محسن قهرمانی به 29 شهریور 1392 بازمیگردد، چیزی حدود 500 روز دوری از قضاوت؛ دیدار دو تیم پرسپولیس و ساپاهان که منجر به محرومیت هشت ماهه این داور خراسانی و حواشی دنبالهدار آن شد.
علائم ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) به دو دسته تقسیم می شوند: علایم حتمی و غیر حتمی.
الف) علائم حتمی ظهور
علائم حتمی، علائمی هستند که پیش از ظهور حتما اتفاق خواهند افتاد. با ظهور این علائم، مردم متوجه نزدیک شدن، و به پایان رسیدن شب سیه و ظلمانی می شوند و پس از آن حضرت ظهور می فرمایند و جهان را با عدالت و حکومت خود، از ظلمها و بدیها می رهانند.
در اینجا به تبیین برخی از علائم حتمی ظهور می پردازیم :
1- خروج سفیانی
در خصوص سفیانی دو دسته روایت داریم:
دسته اول اینکه: پیش از ظهور حضرت حجت (عج) مردی از نسل ابوسفیان خروج میکند که مردی است ظاهرالصلاح و به ذکر خدا مشغول ولی پلید و فریبکار است و دولت عباسی را برای همیشه منقرض می کند و شیعیان زیادی را به قتل می رساند و از ظهور آن حضرت اطلاع می یابد لشگری برای کشتن آن حضرت می فرستد که در بیابان بین مکه و مدینه در زمین فرو می روند.
دسته دوم: اینکه سفیانی جنبه توصیفی داشته باشد نه شخصی یعنی در مقابل هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانی قد علم خواهند کرد.
امام صادق uدر این باره می فرمایند: «همانا قیام قائم و خروج سفیانی از سوی خدا قطعی است»1
2- فرو رفتن لشگر سفیانی در بیداء
حضرت علیu در این زمینه میفرماید: «مردی از خاندان من، در سرزمین حرام قیام میکند. چون خبر ظهور وی به سفیانی میرسد سپاهی از لشگریان خود را برای جنگ به سوی او میفرستد. ولی (سپاه مهدی) آنان را شکست میدهد آنگاه خود سفیانی با لشگریان همراه او به جنگ وی میروند و چون از سرزمین بیداء میگذرند، در زمین فرو میروند و جز یک نفر که خبر آنان را میآورد همگی هلاک میشوند».
3- خروج یمانی
امام صادقu میفرماید: «قیام خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال، در یک ماه و در یک روز خواهد بود و در این میان هیچ پرچمی به اندازة پرچم یمانی، دعوت به حق و هدایت نمیکند».
4- قتل «نفس زکیّه»
«نفس زکیّه» از اولاد امام حسن مجتبیuاست که در روایات گاهی از او به عنوان «نفس زکیّه» و یا «سیّد حسنی» یاد شده است و امام باقرuماجرای کشته شدن او را اینگونه بیان میکند: «قائم به یارانش میگوید! اهل مکّه مرا نمیخواهند؛ امّا من کسی را به سوی آنان خواهم فرستاد تا حجّت را بر آنان تمام کنم».
امّا اهل مکّه او را بین رکن (حجر الاسود) و مقام ابراهیمuسر میبرند و او همان نفس پاک است؛ زیرا بدون هیچ گناهی کشته میشود.2
5- طلوع خورشید از مغرب
فیض کاشانی در کتاب وافی میگوید: «گویا طلوع خورشید از مغرب کتابی دربارة ظهور حضرت مهدی (عج) است.»
6- خروج دجّال1
«دجّال» از ریشه «دجل» به معنای دروغگو و حیلهگر است. بر اساس آنچه از روایات استفاده میشود، دجّال فردی است که در آخر الزّمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج میکند و با انجام کارهای شگفتانگیز، جمع زیادی از مردم را میفریبد.1
پیامبر اکرمr فرمود: «قیامت برپا نمیشود، تا وقتی که مهدی (عج)، از فرزندانم قیام کند و مهدی (عج) قیام نمیکند تا وقتی که شصت دورغگو خروج کنند هر کدام بگوید من پیامبرم».2
7-سید حسنی
بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، از نشانههای ظهور حضرت مهدی(عج)است.
امام صادقu فرمودند: سید حسنی جوانی خوش سیماست که از سرزمین دیلم و قزوین برای نصرت و یاری آلمحمدr قیام مینماید و با بانگی رسا و بیانی شیوا فریاد بر میآورد که به یاری آل محمدr برسید و از شما طلب یاری میکند. مردان از طالقان که شوق شدید به جهاد دارند به او پاسخ مثبت میدهند. سید حسنی، پس از دوران طولانی، زمام امور مناطقی را به دست میگیرد و اندکی پیش از ظهور به سوی عراق وکوفه میرود و از دیلم و قزوین تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمان پاک میکند و سرانجام کوفه را محل اقامت خویش قرار میدهد؛ مدتی در کوفه اقامت مینمایند و سپس «خبر ظهور مهدی (عج) به ایشان میرسد، سید با یارانش به محضر حضرت مشرف میشوند و از آن حضرت مطالبه دلایل امامت و موارث انبیاء را مینماید.
8-قیام سید خراسانی
قیام سید خراسانی یکی از علائم و نشانه های ظهور مهدی موعود (عج) معرفی شده است و روایات زیادی در این زمینه نظیر روایت ذیل وجود دارد «خروج خراسانی،سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است.» و در برخی از روایات خراسانی و سفیانی به دو اسب مسابقه تشبیه شده اند که خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب به طرف کوفه در حرکت اند در مجموع از روایات چنین استفاده میشود که قیام سید خراسانی از مشرق زمین آغاز و به سوی عراق به پیش می رود.
در مورد صفات جسمانی سید خراسانی نیز برداشتهای متفاوت و گوناگون وجود دارد مثلاً از کلمه «فتی» که در روایات مربوط به سید خراسانی یا حسنی ذکر شده است بعضی جوانی سنی را فهمیده و در نتیجه میگویند سید خراسانی هنگام قیامش، جوان است در حالی که برخی دیگر جوان مردی را معنی مناسب برای آن می دانند و میگویند جوان مردی یکی از ویژگی های سید خراسانی است نه اینکه سید خراسانی هنگام قیام در سنین جوانی قرار داشته باشدیکی دیگر از صفات جسمانی سید خراسانی داشتن خال بر گونه و یا دست راست است و در تفسیر آن نیز احتمالات مختلف وجود دارد که آیا به معنی خال معروف است و یا اینکه از ماده خلل و به معنی آسیب دیدگی و نقص است.
9- صیحة آسمانی:
منظور از صیحه، ندایی آسمانی است که نام حضرت مهدی (عج) را میبرد و همة ساکنان زمین آن را به زبان خودشان (عربی، فارسی و…) میشنوند.
10- خروج یمانى
یمانى نیز از رهبران بر حق است که به حمایت از مهدى (عج ) خروج مى کند، امام صادق علیه السلام در ضمن روایتى فرمود: سفیانى و خراسانى و یمانى در یک سال و در یک شهر و در یک روز خروج مى کنند و هیچ پرچمى مانند یمانى ، به هدایت نزدیکتر نیست ، زیرا یمانى مردم را به حق دعوت مى کند.
ب)علائم غیر حتمی
علایم غیرحتمی، با ظهور ارتباط استلزامی ندارند، زیرا ممکن است برخی از آنها اصلا واقع نشود ولی ظهور تحقق یابد. و احتمال دارد برخی از نشانهها حادث شود ولی ظهور توأم و همزمان با آنها شکل نگیرد و بدین بیان که: این نشانهها، بیانگر ظرف تحقق ظهور باشند، مانند اینکه گفته شود: نامه رسان هنگامی میآید که هوا صاف باشد. منظور این است که نامه رسان در زمان نامساعد بودن هوا نخواهد آمد، نه این که هر وقت هوا صاف بود او میآید. در باب علایم ظهور نیز مراد این است که حضرت مهدی(عج) در غیر این اوضاع ظهور نخواهد فرمود، نه این که هر وقت این اوضاع پدیدار شد، حضرتش باید ظهور کند. از مباحث یاد شده بر میآید که فساد و... شرط ظهور نبوده بلکه نشانههای ظهور هستند.
از جمله علائم غیر حتمی ظهور، گسترش و فراگیر شدن فساد می باشد.
- یکی دیگر از علائمی که در روایات به آن اشاره و تاکید شده است، تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر در جهان و خصوصاً در بین مسلمین می باشد
- علامت دیگر که به عنوان علامت آخر الزمان در روایات وارد شده است، ترویج ربا خواری می باشد.
- علامت دیگر، قطع رحم می باشد. در حدیث شریفی از پیامبر وارد شده است که «در آخر الزمان قطع رحم شایع گردیده و مردم به خاطر طعام دادن بر هم منّت گذارند، آنگاه که بزرگترها بر کوچکترها محبت نکنند و حیای کوچکترها بسیار کم شود.»
- یکی دیگر از علائم این است که پدران فرائض مذهبی و دینی را به فرزندان خود یاد ندهند و به فکر یادگیری فرائض الهی و مسائل دینی از ناحیه فرزندان خود نباشند. و در روایت آمده است که پدران به این قانع هستند که فرزندان آنها متاع ناچیزی از دنیا بدست آورند.
- و در روایتی امام صادقu به یکی از یاران خود نشانه های ظهور را چنین برمی شمرد:
1. هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
2. و دیدی که: ظلم و ستم فراگیر شده است.
3. و دیدی که: قرآن فرسوده و بدعتهائی از روی هوا و هوس،در مفاهیم آن آمده است.
4. و دیدی که: دین خدا (عملاً) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند. 5
5. و دیدی که: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفتهاند.
6. و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود و بدکاران بازخواست نمیشوند.
7. و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
8. و دیدی که: افراد (به ظاهر) با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمیپذیرند.
9. و دیدی که: شخص بدکار دروغ گوید: و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند.
10. و دیدی که: بچهها، به بزرگان احترام نمیگذارند.
11. و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود.
12. و دیدی که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13. و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان میکنند.
14. و دیدی که: زنان با زنان ازدواج کنند.
15. و دیدی که: انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع نمیشود.
16. و دیدی که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه میبرند.
17. و دیدی که: مدّاحی دروغین از اشخاص، زیاد شود.
18. و دیدی که: همسایه همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلوگیری نمیشود.
19. و دیدی که: کافر به خاطر سختی مؤمن، شاد است.
20. و دیدی که: شراب را آشکار میآشامند و برای نوشیدن آن کنار هم مینشینند و از خداوند متعال نمیترسند.
21. و دیدی که: کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است.
22. و دیدی که: آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
23. و دیدی که: اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
24. و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است.
25. و دیدی که: خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده میشود.
26. و دیدی که: انسان به زبان میگوید ولی عمل نمیکند.
27. و دیدی که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده میشود.
28. و دیدی که: بدعت و زنا آشکار شود.
29. و دیدی که: مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.
30. و دیدی که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
31. و دیدی که: دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.
32. و دیدی که: جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
33. و دیدی که: مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
34. و دیدی که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
35. و دیدی که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
36. و دیدی که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
37. و دیدی که: پستهای مهمّ والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.
38. و دیدی که: مردم را از روی تهمت و یا سوءظن بشکند.
39. و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
40. و دیدی که: زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد.
41. و دیدی که: سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.
42. و دیدی که: مشروبات الکلی بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود.
43. و دیدی که: آشکار قماربازی شود.
44. و دیدی که: مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
45. و دیدی که: نزدیکترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عصمتu ستایش شوند.
46. و دیدی که: هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهیاش را قبول نمیکنند.
47. و دیدی که: در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.
48. و دیدی که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
49. و دیدی که: همسایه از ترس زبان به همسایه احترام میکند.
50. و دیدی که: حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.
51. و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
52. و دیدی که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو است.
53. و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخنچینی کوشش میشود.
54. و دیدی که: ستم و تجاوز شایع شده است.
55. و دیدی که: غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.
56. و دیدی که: صبح و جهاد برای خدا نیست.
57. و دیدی که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
58. و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است.
59. و دیدی که: معاش انسان از کمفروشی به دست میآید.
60. و دیدی که: خونریزی آسان گردد.
61. و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند.
62. و دیدی که: نماز را سبک شمارند.
63. و دیدی که: انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
64. و دیدی که: قبر مردهها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
65. و دیدی که: هرج و مرج بسیار است.
66. و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیّتی به برنامه مردم ندهد.
67. و دیدی که با حیوانات آمیزش میشود.
68. و دیدی که مردم به مسجد (محل نماز) میرود وقتی برمیگردد لباس در بدن ندارد، (لباس را دزدیدهاند).
69. و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند.
70. و دیدی که: دلهای مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
71. و دیدی که: بر سر کسبهای حرام آشکار را رقابت کنند.
72. و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند.
73. و دیدی که: فقیه برای دین خدا فقیه نمیآموزد و طالب حرام ستایش و احترام میگردد.
74. و دیدی که: مردم در اطراف قدرتمندانند. 75
. و دیدی که: طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود و طالب حرام، ستایش و احترام میگردد.
76. و دیدی که: در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمیکنند و هیچکس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمیشود.
77. و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
78. و دیدی که مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند.
79. و دیدی که: مردم به همدیگر نگاه میکنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.
80. و دیدی که: راه نیک خالی و راه رونده ندارند.
81. و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندهگین نشود.
82. و دیدی که: سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.
83. و دیدی که: مردم و جمیعتها جز از سرمایهداران پیروی نکنند.
84. و دیدی که: به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحّم است.
85. و دیدی که: علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
86. و دیدی که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای میآورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمیکند.
87. و دیدی که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
88. و دیدی که: حقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترام برای آنها قایل نیستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
89. و دیدی که: زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
90. و دیدی که: پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
91. و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کمفروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
92. و دیدی که: قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند.
93. و دیدی که: اموال حق خویشان پیامبرr (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
94. و دیدی که: به وسیله شراب بیمار را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند.
95. و دیدی که: در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بیتفاوت و یکسانند.
96. و دیدی که: سر و صدای منافقان برپا، امّا صدای حقطلبان خاموش است.
97. و دیدی که: برای اذان نماز مزد میگیرند.
98. و دیدی که: مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
99. و دیدی که: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
100. و دیدی که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
101. و دیدی که: استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
102. و دیدی که: فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بیخبر قرار دهند.
103. و دیدی که: بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
104. و دیدی که: صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
105. و دیدی که: وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
106. و دیدی که: هم و هدف مردم شکم و شهوتشان است.
107. و دیدی که: دنیا به آنها روی کرده است.
108. و دیدی که: نشانههای برجسته حق ویران شده است؛
در این وقت خود را حفظ کن و از خداوند بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد
مکان ظهور
طبق روایات متواتر از طریق شیعه و سنى، که قیام شکوه مند آن مصلح جهانى از سرزمین و از مسجد الحرام، کنار کعبه ى معظمه، آغاز خواهد شد و تعداد سیصد و سیزده تَن از اصحاب او که فرماندهان لشکرى و کشورى آن حضرت هستند، در میان رکن و مقام، با آن حضرت بیعت مى کنند. آن گاه، تعداد دَه هزار نفر تکمیل مى شود و وجود مقدّس حضرت بقیه الله (عج) با سپاه دَه هزار نفرى، از مکّه حرکت مى کنند و به اصلاح جهان مى پردازند
مفضّل از حضرت صادقu مى پرسد: «اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از کجا و چه گونه ظهور مى کند؟». حضرت فرمودند: «اى مفضل! او به تنهایى ظهور مى کند و به تنهایى کنار کعبه مى آید و به تنهایى شب را در آن جا مى گذراند.».
در روایت دیگرى مى فرماید: «چون مهدى به در آید، به مسجدالحرام رود. رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد. دو رکعت نماز گزارد. آن گاه فریاد برآورد: «اى مردمان! منم یادگار امام و یادگار نوح و یادگار ابراهیم و یادگار اسماعیل. منم یادگار موسى و عیسى و محمد... منم صاحب قرآن و زنده کننده ى سنّت..
1 .بحار الانوار، ج 52، ص 215.
2 .کتاب الغیبه، محمّد ابراهیم نعمانی، ص 252.
1 .دجال شخصی است که در برخی روایات توصیفاتی برای او ذکر شده است مانند دجال مردی چاق،سرخ رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم.
محل خروج دجال است که در روایات مکآنهای مختلفی برایش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان و همچنین سرنوشت دجال که عاقبت به دست چه کسی به هلاکت میرسد که در این باره روایات دو دیدگاه را مطرح میکنند بعضی قائلند که به دست حضرت عیسیu و بعضی به دست حضرت مهدی (عج).
1 .بحار الانوار، ج 52، ص 139.
2 .الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص371.
به همین دلیل و این اشتباه بزرگ اعراب. خیلی از نسل های لر و بزرگان تاریخی لر در زیر نام کرد جا خشک کرده اند.
به عنوان مثال ابومسلم خراسانی که یک احتمالش هست زاده فریدن باشد او را کرد می دانند در حالی که این منطقه، منطقه لر نشین می باشد پس اینجا متوجه می شویم که احتمال لر بودن ابومسلم خراسانی نیز هست.
البته بحث بر سر این نیست که ابومسلم لر باشد یا کرد یا فارس. بحث بر سر اشتباهات اینچنینی است.
منتظر نظرات عالمانه شما هستیم تا بر اطلاعات خود بیفزاییم
نهم دی ماه در تاریخ انقلاب به یک روز ماندگار تبدیل شده و هرگز فراموش نخواهد شد. این روز را به همه خلق کنندگان این روز حماسی و ملت با بصیرت تبریک می گویم.
به این مناسبت به چند ویژگی خواص و نمونه ای از خواص با بصیرت و خواص بی بصیرت اشاره می شود.
همانطور که می دانید افراد جامعه به دو گروه تقسیم می شوند ، عوام و خواص. خواص همان نخبگان جامعه هستند که توان تجزیه و تحلیل مسائل را دارند و با توجه به ویژگیهایی که دارند باید الگو و نمونه برای عوام باشند و در جایی که لازم است با گفتار و کردار عوام را راهنمایی کنند و به طور کلی وظیفه خود را در هر زمان و شرایطی خصوصا در ایام فتنه به خوبی انجام دهند.
مقام معظم رهبری می فرماید: تصمیم گیری خواص در وقت لازم، تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه ی لازم. اینها هست که تاریخ را نجات می دهد ارزشها را نجات می دهد، ارزشها را حفظ می کند.
1) ویژگیهای خواص
الف) تقوا
یکی از ویژگیهای خواص تقواست. خواص باید تقوا را در گفتار و کردار خود سرلوحه زندگی خود قرار دهند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقین»(توبه/119)اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و با راستگویان باشید. اِنَّ الَّذینَ اتَقّوا اِذَا مَسَّهُم طَائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذَا هُم مُّبصِرُون (اعراف:201)پرهیزگاران هنگامى که گرفتار وسوسه هاى شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) مى افتند; و (در پرتو یاد او، راه حق را مى بینند و) در این هنگام بینا مى شوند.
ب) بصیرت
یکی دیگر از صفات و ویژگیهای خواص جامعه بصیرت است. بصیرت یعنی بینایی دل نه بینایی چشم چون بصر غیر از بصیر است همانطور که قرآن به آن شاره می کند و می فرماید برخی چشم ظاهری دارند ولی بصیر نیستند. «وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا یَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ» (اعراف آیه ۱۹۸) و اگر آنها را به هدایت فراخوانید، نمى شنوند; و آنها را مى بینى (که با چشمهاى مصنوعیشان) به تو نگاه مى کنند، امّا چیزى را نمى بینند!» بصیرت نداشتن بدتر از نابینا بودن است. فَقدُ البَصَرَ أهوَنُ مِن فِقدان البَصیرَةَ . چشم نداشتن آسان تر [ بهتر] از بصیرت [ روشن بینی در امور ] نداشتن است. البته راه رسیدن به بصیرت تقواست. اگر انسان تقوا نداشته باشد، بصیر نخواهد شد چرا که درسایه تقوا انسان به کمالی می رسد که حق را از باطل تشخیص می دهد و در سایه سار تقوا انسان بصیرتی می یابدکه آن چه برای دیگران در حجاب است برای او مثل روز روشن می شود و تقواست که قلب انسان را روشن نگه می دارد. « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً »( انفال آیه 29) اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما (نورانیت درون و) وسیله تشخیص حق از باطل قرار مى دهد.
ج) ولایت پذیری
یکی از ویژگیهای بارز خواص «ولایت پذیری»است ،یعنی پذیرش ولایت ولی و رهبر جامعه اسلامی.به دو نمونه تاریخی از ولایت پذیری خواص توجه کنید:
1- «عبدالله بن یعفور »از یاران برجسته ومورد احترام حضرت امام صادق (علیه السلام )است او مفسیر قرآن بود ودر مسجد کوفه درس تفسیر داشت . او می گوید روزی به امام صادق (علیه السلام )عرض کردم : به خدا قسم اگر اناری را دو قسمت کرده ونیمی از آن را حلال ونیم دیگر را حرام کنی ،من تسلیم می شوم و حلال شما را حلال وحرامتان را حرام می دانم .امام (علیه السلام )دوباره مرا دعا کرد وفرمود :خدا ی، تو را مشمول رحمتش سازد.
2- مأمون رقی می گوید:
در محضر سرور و مولایم امام صادق(ع) بودم که سهل بن حسن خراسانی داخل شد، بر امام سلام کرد و نشست. سپس گفت: ای فرزند پیامبر! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید، چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت اسلامی می شود در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر می زنند.
امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: خدا حقت را حفظ بکند بنشین. سپس امام صادق(ع) به حنیفه گفت: ای حنیفه تنور را آتش بزن. حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد و اطراف تنوراز شدت گرما سفید گشت.
امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: بلند شو و خود را به تنور بینداز. خراسانی گفت: سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد. امام به او فرمود: تو را از این کار معاف کردم. در این حال هارون مکی به محضر امام صادق(ع) رسید و کفشش هم در دستش بود و بر امام سلام کرد.
امام به هارون مکی فرمود: کفشت را به زمین بینداز و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین. هارون مکی کفش خود را انداخت و در میان تنور نشست.
امام شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع واحوال خراسان سؤال می کرد. پس از آن به مرد خراسانی فرمود: بلند شو و نگاه بکنو ببین در تنور چه خبر است. مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است. پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد و بر ما سلام کرد و نشست.امام به مرد خراسانی فرمود: در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟ خراسانی گفت: به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود.
پس از آن امام صادق(ع) فرمود: ما در زمانی که پنج نفر یاور(واقعی) نداریم دست به قیام مسلحانه نمی زنیم. ما بهتر از دیگران وقت خروج و قیام مسلحانه را می دانیم
2) خواص با بصیرت: حضرت عباس علیه السلام
یکی از افراد با بصیرت که در جریان کربلا تا آخر در کنار امام و رهبر خود ثابت قدم ماند و در این راه به شهادت رسید حضرت ابالفضل علیه السلام است. حتی در لحظه ای که دستش افتاد فرمود: اگر دستم راستم را قطع کردید باز از دین خود حمایت می کنم. امام صادق علیه السلام نیز به همین ویژگی علمدار بابصیرت اشاره می کند و می فرماید: «کان عمُّنا العباس بن علی نافذ البصیرة، صلب الإیمان، جاهد مع أبی عبد الله علیه السّلام، وأبلى بلاءً حسناً، ومضى شهیداً» عموى ما، عبّاس، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود؛ همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید.
3) خواص بی بصیرت: طلحه و زبیر
زبیر بن عَوام از برجسته ترین خواص صدر اسلام می باشد. وی از نخستین کسانی بود که به اسلام گروید و در دوران رسول الله صلی الله وعلیه وآله از نزدیک ترین یاران حضرت بود و چنان در راه دین اسلام می جنگید که لقب «سیف الاسلام» گرفت. بعد از پیامبر نیز از علاقمندان و شیفتگان علی علیه السلام بود که تا آغاز خلافت ایشان همراه و همگام حضرت بود. زبیر پس از جریان سقیفه وقتی دید امام علی علیه السلام را با اهانت به مسجد می برند، در حمایت از علی علیه السلام شمشیر برکشید. در شورای شش نفره عمر، نیز زبیر از علی علیه السلام حمایت کرد. طلحه معروف به «طلحة الخیر» نیز از پیش قدمان اسلام بود که در عمده جنگهای صدر اسلام حضور فعال داشت. چهره هایی با این سوابق درخشان، سرانجام دنیا آنها را فریفت و به همراه عایشه جزء برپاکنندگان فتنه جمل گردیدند و در همین فتنه نیز از پای درآمدند. جنگی که شناخت جبهه حق و باطل برای بسیاری از یاران علی علیه السلام مشکل بود. در یک سو، حضرت علی علیه السلام و شخصیت های نامداری چون عمار یاسر و مالک اشتر و... و در سویی دیگر، عایشه ام المؤمنین، طلحه و زبیر از پیشتازان اسلام حضور داشتند. در چنین شرایطی بود که یکی از یاران علی علیه السلام خدمت حضرت آمد و گفت: »آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟« علی علیه السلام در جواب فرمود: »حقیقت بر تو اشتباه شده است. حق و باطل با میزان قدر و شخصیت افراد شناخته نمی شود. حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و باطل را بشناس تا اهل آن را بشناسی.» در همین حد کافی است بدانید که علت رویارویی طلحه و زبیر و دیگران در جنگ جمل با امیرمومنان علیه السام چیزی جز دنیاپرستی و برکنار ماندن آنها از مناصب مهم سیاسی بود. آیا عین همین قضیه در فتنه 88 رخ نداد و برخی از خواص جامعه در ولایت پذیری رفوزه نشدند و در نهم دی ماه 1388مُهر بی بصیرتی بر پیشانی آنها زده نشد؟!