بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالا از اینکه بفهمند این بیماری می تواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. مردم اغلب فکر می کنند افسردگی یعنی «حس بد داشتن» یا «احساس غمگینی». آنها نمی دانند که افسردگی می تواند باعث شود که فرد از یک تصمیم گیری ساده عاجز شود، 20 ساعت در شبانه روز بخوابد یا بدون دلیل مشخصی شروع به گریه کند و نتواند جلوی خودش را بگیرد.
آشنایی با علائم افسردگی برای همگان اهمیت دارد. علائم متداولی که به عنوان علائم هشداردهنده افسردگی در نظر گرفته می شوند، این موارد هستند:
1- تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
• کاهش انرژی: این نخستین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده می باشد. به طور خلاصه یعنی اینکه حس کنید به قدر هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی ندارید. نه اینکه تمام روز خسته باشید بلکه فقط انرژی کمتری نسبت به سابق داشته باشید.
• خستگی: افسردگی می تواند باعث خستگی جسمی شود. خوابیدن و استراحت شما را سر حال نمی آورد و حتی صبح ها پس از بدار شدن از خواب هم احساس خستگی می کنید. خمیازه کشیدن، بدن را به این طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانه های خستگی است.
• سستی و رخوت: کسی که دچار افسردگی باشد ممکن است به طور غیرعادی بی حال و خواب آلوده باشد. یا در حالت متداول تر ممکن است ساعت ها بدون انجام هیچ کاری روی صندلی بنشیند، نه اینکه به چیزی واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هیچ کاری علاقه مند نباشد و از نظر جسمی و روحی احساس سنگینی کند.
• کاهش فعالیت: این مورد ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد یا آنکه مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیت های معمولی فرد شروع به کاهش کند این امر ممکن است از علائم افسردگی باشد.
• بی خوابی یا پرخوابی: درازکشیدن ولی بیدار و نگران ماندن، ناتوانی در استراحت کردن، احساس تنش درونی داشتن یا فکرهای مختلف کردن، پرخوابی برعکس بی خوابی است. یعنی زیادتر از حد معمول خوابیدن.
• ازدست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش و شادی آور: مثلا شما به طور معمول از والیبال بازی کردن با دوستان تان بسیار لذت می بردید و حال، دعوت آنها را رد می کنید. همیشه عاشق کارهای باغبانی و نگهداری از گل و گیاه بودید ولی امسال حوصله اش را ندارید.
• کناره گیری اجتماعی
2- تغییرات فیزیکی
هرکس که فکر می کند افسردگی فقط با مغز افراد سر و کار دارد یا تاکنون به افسردگی دچار نشده یا از آن چیز زیادی نمی داند. افسردگی نه تنها بر روی ذهن انسان ها اثر می گذارد بلکه علائم فیزیکی مهمی نیز به جا می گذارد. برخی از آنها را در بخش 1 ذکر کردیم (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت) و در اینجا به برخی دیگر اشاره می کنیم.
• کم اشتهایی یا پراشتهایی: افراد افسرده به عنوان مسکن به غذا روی می آورند. بنابراین هم کاهش وزن و هم افزایش وزن می تواند از نشانه های افسردگی باشد. یکی از دلایلی که افراد هنگام افسردگی به غذا و مخصوصا غذاهای پرچربی روی می آورند این است که کربوهیدرات ها سطح سروتونین مغز را بالامی برند. همچنین، افزایش کورتیزول نیز به عنوان یکی از عوامل ذخیره نامناسب چربی در بدن انگاشته می شود.
• بی قراری یا کندی روانی- حرکتی: بی قراری روانی- حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت آن هم بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی- حرکتی برخلاف مورد پیش به آهستگی فعالیت های فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذا خوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمانینه انجام شوند.
3- درد هیجانی (Emotional Pain)
• غمگینی طولانی
• گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح
• احساس گناه
• احساس پوچی
• از دست دادن اعتماد به نفس
• احساس ناامیدی
• احساس بی پناهی
این علائم، به ویژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگی نیستند. برای مثال، احساس بی پناهی ممکن است واکنش منطقی به قرار گرفتن در یک شرایط دشوار باشد. اما در حالت افسردگی، احساس بی پناهی به صورت های زیر است:
• آمیخته با انواع دیگر دردهای هیجانی
• آمیخته با انواع دیگر علائم افسردگی
• تداوم یافتن بیش از یک زمان معقول
• شدیدتربودن بیش از یک حد معقول
هریک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبیعی به یک رویداد غم انگیز مثل مرگ نزدیکان یا از دست دادن کار پدید آید اما طولانی شدن بیش از حد آن باید به عنوان علائم افسردگی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر گرفتن این پدیده، به ویژه در افرادی که دارای سابقه افسردگی هستند حائز اهمیت است.
4- حالت های روحی دشوار
• تحرک پذیری: تقریبا همه این حالت را تجربه کرده اند. تحریک پذیری علت های بی شماری می تواند داشته باشد. یک سردرد، خواب بد، یک صورت حساب پیش بینی نشده، فرا رسیدن وقت دندان پزشک و هر عامل استرس زای دیگری می تواند باعث آن شود اما هنگامی که دلیل واضحی برای اینکه چرا یک چیز کم اهمیت و کوچک باعث ناراحتی می شود وجود نداشته باشد و این حالت روزها و هفته ها در فرد باقی بماند، به احتمال زیاد افسردگی عامل آن است.
• خشم: خشم نهایت تحریک پذیری است. یک فرد افسرده ممکن است بابت یک چیز کم اهمیت یا حتی هیچ چیز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام یافت یا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشید.
• اضطراب و نگرانی: این مورد به چند طریق ممکن است وجود داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است درباره بعضی موضوعات عادی روزمره، نگرانی وسوسه داشته باشد برای شام چه غدایی درست کنم؟ شکل دیگری از این حالت موقعی است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد: باید به لوله کش تلفن کنم. اگر امروز نباید چی؟ اضطراب ممکن است شکل عمومی تری نیز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولا فرد مضطرب در حالت بی تصمیمی به سر می برد.
• بدبینی: داشتن نگاهی منفی نسبت به همه چیز: هیچ کس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد دیگری در پیش خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی باقی خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی بافی به صورت مبالغه آمیزی در می آید.
• بی تفاوتی: لباس های کثیف انباشته شده، صورتحساب ها پرداخت نشده و شما بی خیال هستید. دوستی به شما تلفن می کند و مشکلش را با شما درمیان می گذارد. اما شما فقط ساکت نشسته اید و گوش می کنید و حرف های او هیچ احساسی را در شما بر نمی انگیزد.
• خود انتقادی: هرکس اشتباه می کند اما فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه می دهد: «من امروز خسته به نظر می رسم» تبدیل به «من زشت هستم» می شود. «من در محاسبه موجودی حسابم اشتباه کرده ام» به «من در ریاضیات کودن هستم» تبدیل می شود. منفی باقی بیش از حد درباره خود، از علائم افسردگی است.
5- تغییر در الگوهای فکری
گرچه علائم زیر همگی تحت عنوان «تغییر در الگوهای فکری» دسته بندی شده اند اما هریک از آنها می توانند آثار قابل ملاحظه ای روی رفتار انسان داشته باشند. این علائم چون بیشتر روی نحوه کار کردن تاثیر می گذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخیص می باشد:
• عدم تمرکز: این به دو شکل امکان پذیر است. یکی اینکه صرف نظر از اینکه چقدر سعی می کنید، اما نتوانید روی کاری که در دست دارید یا کتای که در حال مطالعه اش هستید یا صحبت های سخنرانی که در جلسه اش حضوردارید یا روی رژیم غذایی که در پیش گرفته اند تمرکز کنید از سوی دیگر، ممکن است توجه شما از موضوعی منحرف شود بدون آنکه خودتان آگاهی داشته باشید تا وقتی که ناگهان به خود آیید.
• بی تصمیمی: امروز برای رفتن به سر کار چه لباسی بپوشم؟ کدام یک از این سه پروژه اولویت بیشتری دارد؟ بهترین روز برای وقت گرفتن از دکتر چه روزی است؟ در حالت افسردگی، تصمیم گیری ساده هم ممکن است مشکل ساز گردد.
تصمیم گیری های پیچیده می تواند غیرممکن شود. مردم معمولا فکر می کنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشه گیری است اما چنین فردی وقتی در گوشه و تحت فشار قرار گیرد، می تواند واکنش هایی نظیر انفجارهای هیجانی نشان دهد.
• مشکلات حافظه ای: این مشکلات می تواند در اثر تمرکز ضعیف بروزکند. یعنی شما به دلیل عدم تمرکز چیزی را که به تان گفته شده است نشنیده اید و در نتیجه نمی توانید آن را به یاد آورید. اما افسردگی می تواند مستقیما نیز روی حافظه تاثیر گذارد به نحوی که چیزی که به فرد گفته شده، یا خود فرد شنیده یا خوانده است و یک زمان به یاد داشته بعدا فراموشش شود.
• بی نظمی: این علامت منحصر به افسردگی نیست. افرادی که به شیدایی خفیف (hypomania) دچارند نیز معمولا آدم های بی نظمی هستند. اما در این حالت ممکن است فرد از این بابت احساس ناراحتی نکند.مثلا شما علی رغم به هم ریختگی اتاق تان، دقیقا می دانید که هرچیز کجا قرار دارد. اما در شرایط افسردگی، بی نظمی فرد را ناراحت می کند و باعث می شود که او حتی احساس بدتری هم پیدا کند زیرا اگر افسردگی وجود نداشت اقلا فرد می توانست برای حل این مشکل اقدام کند.
6- دلشمغولی نسبت به مرگ
هرچند سه موردی که در زیر آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف برای مفهوم سازی یک مورد بیایند اما درواقع، آنها اشکال مختلفی از دلمشغولی نسبت به مسئله مرگ هستند.
• فکر مرگ: فکر کردن درباره مرگ ممکن است به شکل تصور و تخیل مرگ خود فرد باشد. برای مثال، فرد ممکن است خود را خوابیده در داخل قبر تصور کند به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاری اش می افتد فکر کند و درباره این موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه می گویند یکی از عبارت هایی که مردم، بدون منظور خاصی، زیاد به کار می برند این است که «ای کاش مرده بودم.» اما بیان این عبارت از سوی یک آدم افسرده باید جدی گرفته شود، پیش از آنکه این گونه افکار به واقعیت بپیوندد.
• فکر خودکشی: در این حالت بیان «ای کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره تحقق آن پیش می رود. فرد افسرده ممکن است در رویارویی با یک اتفاق پراسترس به فکر خودکشی بیفتد و به طور واقعی برای این عمل برنامه ریزی کند. چه فرد برنامه مشخص برای خودکشی در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره خودکشی باید بسیار جدی گرفته شود. از جمله پرخطرترین عوامل برای انجام خودکشی می توان به تلاش قبل برای خودکشی، حضور عوامل مهم استرس زا در زندگی و دسترسی به سلاح سرد و گرم اشاره کرد.
• احساس مرگ: کسی که احساس مرگ یا بریدن از زندگی می کند، گروهی از علائمی که در 5 بخش قبل ذکر شده را به همراه دارد. این علائم عبارتند از:
• ناامیدی
• بی تفاوتی
• از دست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش
• سستی و رخوت
• کناره گیری اجتماعی
• مجموعه این عوامل در زمره علائم افسردگی قرار می گیرد. با شناخت این عوامل می توانیم در صورت مبتلا بودن به افسردگی، برای درمان خود اقدام کنیم.
منبع:مجله همشهری تندرستی
عارضه افسردگی به دلیل ناکامی مکرر محیطی ایجاد می شود و یا ریشه در ژنتیک افراد دارد.
دکترسیما فردوس، متخصص روانشناسی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: افسردگی به اختلالات روانی گفته می شود که فرد مبتلا به آن احساس استیصال و ناکامی کند.
وی گفت: افسردگی را می توان به دو دسته تقسیم کرد یا به صورت ژنتیکی از طریق والدین به فرزندان منتقل می شود و یا به دلیل ناکامی مکرر محیطی ایجاد می شود.
دکتر فردوس اظهار داشت: از علائم افسردگی می توان به پرخوابی یا کم خوابی، بی اشتهایی و یا پرخوری اشاره کرد.
وی با بیان اینکه حالت های عاطفی در افراد قابل انتقال است تصریح کرد: وقتی به صورت متناوب در محیطی که غم آلود است سپری کنید و یا با افراد مبتلا به عارضه افسردگی معاشرت داشته باشید به مرور زمان دچار افسردگی می شوید.
وی اظهار داشت: هر غم زدگی را نمی توان افسردگی نامید زیرا علائم افسردگی باید دو هفته به صورت متناوب بروز کند.
وی خاطرنشان کرد: راه های درمان این عارضه بسته به نوع افسردگی به صورت خوراکی و یا روان درمانی صورت می گیرد.
منبع:سلامت نیوز
افسردگی انواع مختلفی دارد که هر کدام از آنها نیز علائم و درمانهای مخصوص به خود را دارد.
افسردگی حاد نوع شایعتر این اختلال است و توانایی فرد را در کار، مطالعه، خواب و دیگر فعالیتها با مشکل مواجه میسازد. شدت افسردگی به سه گروه خفیف، متوسط و حاد تقسیم میشود که نوع حاد آن خطرناکترین نوع افسردگی است.
از میان مبتلایان به این اختلال برخی علائم محدود و برخی تمام علائم آن را تجربه میکنند و شدت این علائم در هر فرد و در طول زمان نیز تغییر میکند.
شایعترین علائم افسردگی به شرح زیر است:
- ناراحتی شدید، عصبانیت و حس پوچی
- ناامیدی و منفیگرایی
- بیعلاقگی به تفریحاتی که همه از آنها لذت میبرند
- احساس گناه و بیارزشی
- احساس خستگی و کمبود انرژی
- عدم تمرکز حواس و ناتوانی در تصمیمگیری
- بیخوابی یا زیاد از حد خوابیدن
- اضافه وزن و یا کاهش وزن
- فکر کردن دائم به مرگ و خودکشی
- بیقراری و ناآرامی
- علائم جسمی و فشارهای فیزیکی
آگاهی از این علائم به شما کمک میکند که این اختلال مخرب را زودتر شناسایی کرده و به موقع برای درمان آن زیر نظر متخصص اقدام کنید.
منبع:ایسنا
"بنام ایزد منان "
"وقتی شخصی در کنگره 60 به درمان می رسد دیگر هیچ علائم و نشانهای از اعتیاد در فرد دیده نمی شود و شخص در صور آشکار و صور پنهان خود هیچ مشکلی با مواد مخدر ندارد"
جلسۀ پنجم از دور یازدهم از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی افسریه روزهای پنج شنبه مورخۀ 93/10/25 با نگهبانی آقای پیمان هدیه لو و با استادی آقای حمید جامی و با دبیری آقای حمید سلمانزاده با دستور جلسۀ سم زدایی وسم نزدایی رأس ساعت 17 آغاز بکارنمود.
خلاصۀ سخنان استاد:
استاد فرمودند:علم پزشکی در پارهای ازمواقع به بیراهه می رود مثل بیماری صرع که شخص در این بیماری تعادل خود را از دست می دهد ومشکلات زیادی برایش بوجود می آید . ولی من در مانی را برای این بیماری ندیدم وفقط علائم بیماری را علم پزشکی می تواند کم کند.ودر یک مصرف کننده فقط علائم بیماری شخص را با انواع واقسام قرص ها کم می کنند ولی درمانی بوقوع نمی پیوندد .
به گزارش میگنا آزاده صدیقنیا در گفتوگو با فارس، افسردگی را نوعی اختلال خلقی عنوان کرد که در یک طیف قرار میگیرد.
وی اظهار داشت: افسردگی با احساس غم، گریههای بیدلیل، کاهش انرژی، خستگی پذیری، اختلال خواب به صورت تاخیر در شروع خواب یا بیدار شدن زودتر از موقع، کاهش یا افزایش اشتها، لذت نبردن از چیزهایی که قبلا لذت بخش بوده است،ناامیدی، عدم امید به آینده، آرزوی مرگ، افکار خودکشی، اختلال در تمرکز و حافظه کوتاه مدت همراه است.
وی افزود: همه این علائم زمانی اختلال محسوب میشوند که موجب افت عملکرد فردی مانند رسیدگی به نظافت شخصی و عملکرد اجتماعی مانند روابط بین فردی و عملکرد شغلی و تحصیلی شود.
این متخصص حوزه بهداشت روان ادامه داد:این علائم باید مستمر بوده و برای دو هفته وجود داشته باشد.
صدیقنیا گفت: ممکن است این علائم برای افراد عادی پیش آید اما زمانی اختلال افسردگی محسوب میشود که واکنش فرد به واقعهای که موجب بروز علائم شده است شدیدتر از سایر افراد جامعه باشد. مثلا اگر اتفاقی مانند از دست دادن شغل موجب شود فردی برای مدتی ناراحت باشد و گریه کند طبیعی است اما اگر شدت و دوام بیشتری پیدا کند اختلال محسوب میشود.
این متخصص حوزه بهداشت و روان ادامه داد: معمولا درمان افسردگی دارودرمانی است و مراجعه به روانپزشک اهمیت زیادی دارد زیرا گاهی افسردگی میتواند یک بعد از اختلال دوقطبی باشد که بعد دیگر آن نیز شیدایی است. بنابر این با مراجعه به روانپزشک احتمال تشخیص و درمان متناسب با اختلال بیشتر است.
وی افزود: درمان دارویی برای مدت حداقل یکسال لازم است و در صورت شدید بودن علائم روانپزشک از رواندرمانی نیز برای تسریع بهبودی استفاده میکند.
این روانپزشک تصریح کرد: ژنتیک نقش موثری در ابتلا به اختلالات خلقی مانند افسردگی دارد وقوع وقایع غیر قابل انتظار مانند از دست دادن عزیزان، طلاق، مهاجرت، بیماریهای ناعلاج،از دست دادن شغل و غیره جزو علل ابتلا به افسردگی است.
وی افزود: تمام اختلالات روانپزشکی علل زیستی، محیطی و اجتماعی دارند بنابر این نمیتوان تنها یک عامل را در نظر گرفت.
صدیق نیا گفت:در صورت کمبود بار اختلالات خلقی در خانواده فرد مبتلا، تشخیص و درمان به موقع، داشتن عملکرد اجتماعی و شخصی مناسب قبل از اختلال فرد مبتلا پیشآگهی بهتری دارد.
وی خاطر نشان کرد: سبک زندگی و یادگیری مهارتهای زندگی در مدیریت استرس و شرایط بحران و کاهش احتمال ابتلا به اختلالات خلقی مانند افسردگی موثر است.