با مردم آن گونه معاشرت کنید که اگر مُردید، بر شما اشک ریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق به سوی شما آیند
حکمت 10
ناتوان ترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است و ناتوان تر از او آن که دوستان خود را از دست بدهد
حکمت 12
ترس با نا امیدی و شرم با محرومیت همراه است و فرصت ها چون ابرها می گذرند.پس فرصت های نیک را غنیمت شمارید
حکمت 21
گرامی ترین ارزش خانوادگی اخلاق نیکوست
حکمت 38
گناهی که تو را پشیمان کند بهتراز کار نیکی است که تو را به خودپسندی وادارد
حکمت 46
پیروزی در دوراندیشی ، و دوراندیشی در به کارگیری صحیح اندیشه و اندیشه صحیح به رازداری است
حکمت 48
چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستایش کن و چون به تو احسان کردند ، بیشتر از آن ببخش
حکمت 62
اگر به آن چه خواستی ،نرسیدی ، از آن چه هستی نگران نباش
حکمت69
خوابیدن همراه با یقین برتر از نمازگزاردن با شک و تردید است
حکمت
کاتب شاهنامه در این شعر نتوانسته بفهمد که معنای «به هر کار، بستوه کانا بود» چیست و به جای آن نوشته است: «ز دانش دل پیر برنا بود» که از نظر معنا ارتباط مستقیم با مصراع نخست ندارد. معنای مصراع دوم و اصلی شعر فردوسی چنین است: «نادان در هر کار، ناتوان و درمانده است» که معنای مصراع نخست را نیز تکمیل میکند.
فردوسی در شاهنامه واژههای ثقیل و نامانوس به کار نمیبرده است و واژههای «بستوه» (ناتوان و درمانده) و «کانا» (نادان) در دورهی او جزو واژههای رایج و متداول بوده است. پس از آن که پارسی پهلوی بهکلی متروک شد، کاتبان این واژهها و برخی دیگر از واژههایی را که در شاهنامه بود، تغییر دادند که نتیجهی آن فراموششدن آن واژهها بود.