اصفانیا

دانلود فیلم و عکس، اخبار روز ایران، اخبار ورزشی، مجله تفریحی، خبر استخدام، دانلود آهنگ، پیامک عاشقانه

اصفانیا

دانلود فیلم و عکس، اخبار روز ایران، اخبار ورزشی، مجله تفریحی، خبر استخدام، دانلود آهنگ، پیامک عاشقانه

ناکامی صدا و سیما در حاشیه سازی برای یک دیدار

در حالی که برخی رسانه های خاص از جمله خبرگزاری فارس تلاش کردند دیدار نایب رئیس مجلس آلمان با رئیس بنیاد امید ایرانیان را بدون انتشار اظهارات دکتر عارف در این دیدار به حاشیه ببرند صدا و سیما نیز در ادامه این سیاست رسانه ای ناکام ماند.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی امید، برنامه "متن-حاشیه" صدا و سیما دوشنبه شب به ملاقات خانم رویت ،نایب رئیس مجلس آلمان با برخی از مقامات و شخصیت های سیاسی کشورمان پرداخت. در این برنامه که جواد هروی رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و آلمان مهمان تلفنی بود در برابر سوالات غیر منطقی و جهت دار مجری واکنش تندی نشان داد.
هروی در واکنش به این سوال که چرا خانم رویت با دکتر محمد رضا عارف دیدار کرد ، گفت: خانم رویت با شخصیت های زیادی ملاقات کرد، چرا شما تنها به این ملاقات اشاره می کنید؟
وی در واکنش به نحوه طرح سوال مجری برنامه، گفت: اینگونه سوال کردن به مثابه بازجویی است و این روش درستی نیست.
مجری برنامه با قطع سخنان هروی، گفت: حاشیه های این دیدار به خاطر روایت رسانه ها از این دیدار است، که رئیس گروه دوستی پارلمان ایران و آلمان در پاسخ به این اظهارات گفت: خودتان می گویید رسانه ها حاشیه سازی کردند پس نباید به این حاشیه ها پرداخت.
این نماینده مجلس با بیان اینکه دستگاه دیپلماسی متولی دیدار مقامات کشورهای خارجی با شخصیت ها سیاسی کشورمان است، گفت: نیاز نیست که برخی مقامات کشورمان در برابر اظهارات مقامات کشورهای دیگر واکنش احساسی و شتاب زده نشان دهند.
گفتنی است پس از جریان سازی خبرگزاری فارس که تغذیه فکری آن توسط  یکی از نهادهای نظامی صورت می گیرد، برخی نمایندگان مجلس نیز بدون اطلاع از اظهارات نایب رئیس مجلس آلمان و دکتر عارف، واکنش شتاب زده، غیر منطقی و احساسی نشان دادند.

 

پشت پرده واکنش‌ها به دیدار نایب رئیس مجلس آلمان با عارف

علیرضا خامسیان در اعتماد نوشت:

سفر خانم کلادیا رویت، نایب‌رییس مجلس فدرال آلمان به ایران که دومین سفر ایشان به ایران بود حاشیه‌هایی به دنبال داشت. در حالی که خانم رویت در مدت حضور خود در ایران با مقامات و شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی مختلفی از جمله رییس و نایب‌رییس مجلس و معاون رییس‌جمهور دیدار داشت، اما ملاقات وی با دکتر محمدرضا عارف توسط برخی رسانه‌های خاص با حاشیه‌های مدیریت شده همراه شد.
این دیدار که بنا به درخواست رسمی اداره کل تشریفات مجلس شورای اسلامی صورت پذیرفت با موضع‌گیری‌های برخی نمایندگان مجلس هم رو به رو شد و حتی یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس روز گذشته در نطق میان دستور خود با عبارت ناموجهی مانند «عارف چه کاره است هیات پارلمانی با او دیدار می‌کند» به این ملاقات واکنش نشان داد، غافل از اینکه این نماینده مجلس که سخنگوی کمیسیون متبوع خود نیز است از درخواست اداره کل تشریفات مجلس برای انجام این ملاقات بی‌اطلاع است.

تاسفبارتر اینکه برخی از این نمایندگان ساعاتی بعد از انجام این ملاقات در موضع‌گیری شتابزده اعلام کردند «چرا دکتر عارف واکنشی به اظهارات خانم رویت نشان نداد»، در حالی که اگر کمی این عده از نمایندگان محترم مجلس اظهارات دکتر عارف را در خبرگزاری‌های معتبر مطالعه می‌کردند این گونه احساسی واکنش نشان نمی‌دادند. متاسفانه برخی نمایندگان به واسطه طرح سوال جهت‌دار از سوی یکی از رسانه‌ها که اظهارات دکتر عارف را در اقدامی غیرحرفه‌ای منتشر نکرد و تنها اظهارات نایب‌رییس مجلس آلمان را پوشش داد مبادرت به اظهارنظرهای عجولانه کردند. البته در یک نگاه بدبینانه می‌توان تصور کرد هراس این عده از نمایندگان به انتخابات مجلس آینده مرتبط است وگرنه چگونه یک نماینده عضو کمیسیون امنیت ملی بدون مطالعه اظهارات دکتر عارف که به صورت هوشمندانه از عزت ملی ایران در این ملاقات دفاع کرد و با به چالش کشیدن برخی ادعاهای جوامع غربی، نایب‌رییس مجلس آلمان را به اظهار تاسف درباره وقایع زندان گوانتانامو و ابوغریب واداشت، مبادرت به واکنش شتابزده در برابر این ملاقات می‌کند؟ شوربختانه باید گفت بخشی از جریان اصولگرا اگرچه مدعی دفاع از امنیت ملی هستند اما در عمل نشان دادند آنچه برای آنها مهم است دفاع از منافع خود است و بیم از دست دادن کرسی‌های مجلس، آنها را به واکنش‌های عصب‌آلود، احساسی و غیرمنطقی وا داشته است؛ امری که حتی از سوی رییس گروه دوستی پارلمانی ایران و آلمان مورد نکوهش قرار گرفت که «برخی مقامات ایرانی در برابر اظهارات مقامات کشورهای غربی از خود واکنش‌های احساسی و غیرمنطقی نشان می‌دهند». گو آنکه برخی اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی از الفبای دیپلماسی ناآگاه هستند و متاسفانه خود را در مقام مدعی هم قلمداد می‌کنند!!

 

مراقبه تنهایی

سنگینی تنهایی از نبودن دیگری نیست

سنگینی تنهایی به‌خاطر جدایی از خود است

آن‌که دلت برایش تنگ شده، خودت هستی

ما برهنه و تنها به‌دنیا می‌آییم، اما پر از حیرتیم

به کودکان بنگر که چگونه شادند

همیشه آماده‌اند تا چیزهای تازه را کشف کنند

و پُرند از شوق زندگی‌ با بزرگ شدن، در قوانین اجتماعی

و توقعات پدر و مادرمان ـ‌که از قضا ما را دوست هم دارند!‌ـ حبس می‌شویم

و آهسته آهسته… خودمان را فراموش می‌کنیم

تو تنهایی… دیگری تنهاست

حالا دو تنها با هم ملاقات می‌کنند

ماه عسل؛ شیرینی ملاقات با تنهایی دیگر است

و شوق این‌که دیگر تنها نیستی

دیر یا زود می‌فهمی که «حالا می‌خواهیم چه‌کار کنیم؟

اتفاق خاصی قرار نیست بیفتد.

او هم به‌اندازه‌ی من تنهاست… حالا دو تنها با هم هستند…»

دو زخم حتی اگر باهم باشند، نمی‌توانند به شفا و درمان هم کمک کنند

بنی‌آدم اعضای یک‌پیکرند… هیچ انسانی جزیره‌ای جدا و دورافتاده نیست…

همه‌ی ما به چیزی بی‌پایان و نادیدنی تعلق داریم… وجودمان بی‌حد و مرز است

اینها تجربیات کسانی‌است که اول خودشان را دوست می‌دارند؛

طوری‌که می‌توانند چشم‌های‌شان را ببندند و در تنهایی شاد باشند…

این یعنی مراقبه !

مدی‌تیشن یعنی شاد بودن در تنهایی

اگر در تنهاییت شاد باشی،

این شادی وجودت را پر می‌کند و از آن سرریز می‌شود

و دیگران را به شکل عشق در بر می‌گیرد

به عمق تنهاییت برو… تحمل تلخی تنهایی، فقط با مراقبه ممکن است

تنهایی طعامی‌است که در دهان تلخ می‌نماید،

اما زمانی که به معده‌ات برسد، شیرین خواهد شد.

 

برگردان از فرشید  قهرمانی

راهی برای پرورش انرژی هادس

- هادس خدای جهان های زیرین است ، قلمرو او معناست ، سیاهی و تاریکی است ، او صاحب سایه هاست ! برای یافته کامپلکس ها و عقده های روانی بایستی به سرزمین او سفر کرد ...
ثروت زمینی هم در دستان اوست ، نام دیگر او پلوتون است ! خدای ثروت ! شاخ فراوانی نزد اوست ....
روی دیگر انرژی زئوس است....همانند زمانی که انرژی زئوس در کسی فعال باشد ، انرژی هادس هم چنان است ...
وقتی تمرکز ندارید ، سری به او بزنید....
وقتی حالتون خوب نیست ، خوب با هاش از طریق مرگ مشورت کنید ، به بیمارستان بروید ، می تونید حتی غسال خانه را هم ملاقات کنید ( برای انهایی که خیلی هادس تایپ اول آنهاست ) ...
به قبرستان بروید و مرگ را ملاقات کنید....مرگ بهترین روانکاو ماست ...مرگ همیشه هست ، مائیم که نیستیم...مرگ قطاری است که برای راه افتادنش سوت نمی کشد...
یونگ می گفت : مرگ یک لحظه نیست ، از زمانی که رشد متوقف می شود ، مرگ آغاز می گردد....
به محیطی بروید که مردم هم آنجا حضور داشته باشند ، حالا نباشید....سعی کنید همه را بینید ، اما گویا این یک خاطره و رویاست که بی حسی مطلق احساس آن است ... اینطوری می شود هادس را زیبا زیست...یکی از زیباترین انرژی ها که همیشه همدم زندگی من بوده است ...
برای ملاقاتش می توانید به محیط هایی معنایی بروید ، یک تئاتر ، یک کافهء تاریک پر دود ، حتی یک کتاب فروشی به نام که موسیقی هم در آن پخش می شود ، مانند شهر کتاب ابن سینا ، جایی که هادس و دیونسوس را گاهی خوب در آنجا ملاقات می کنم ...
حالا مردم را بنگرید ، اما نبیندشان ، بلکه مردم را مدیومی بیابید برای ورود به درون ...حالا همزمانی ها با شما سخن خواهند گفت ....
انرژی هادش رنج های شما معنا می بخشد ...
می توانید با دیونسوس به آن سفر کنید ...
می توانید با هرمس معنایش را برای دیگران تعریف کنید و بنویسید...
می توانید با پرسفن ، صبورانه نزدش بروید و ملکه اش بشوید...آنجاست که ازدواج با او برای شما بسیا هدایا خواهد داشت ...
فیلم های تارکوفسکی ، معمولا هادسی عجیب را در خورد همراه دارد ...
 

رد کارپت [رضا عطاران - 2014] ***

رد کارپت رضا عطاران 

ایرانی بازی!

«رد کارپت» بی رضا عطاران پوچ است و ملال آور. این همان فیلمی است که تمامیتش را به کل از عطاران می گیرد و البته عجیب هم نیست چراکه «رد کارپت» یک مستند داستانی است که عطاران از سفر به فستیوال کن آنرا جمع و جور کرده.

فیلم پر است از ایده های ناب و لحظه هایی که از آنها بوی ساختارشکنی می آید.

رضا: اهل کجایی؟

زن صاحب مهمانخانه: فیلیپین

رضا: آااااااه... فیلیپین، تایلند، پاتایا .. هااا !!!!!

و یا وقتی در مکالمه با آن زن در ترن هنگام اشاره به ریش خود می گوید:

this is for work

می توان گفت عطاران در بِلاد کن، به معنای واقعی کلمه ایرانی بازی در می آورد. از لحظه ای که می رسد تا آن دم که انتظار بازگشت را می کشد. یک ایرانی غریب، جوگیر، ساده لوح و الیته با مرام (به یاد آورید آن لحظه که او مرد دیگری را به بالای پلکان خود راه می دهد. چیزی که از هیچ خارجی بر نمی آید.) و نیز با دوز بالایی از اعتماد به نفس.!!

ملاقات استیون اسپیلبرگ و دادن طرح فیلمنامه به وودی آلن، نقطه اوج ساده لوحی اوست. موضوعی که خوب نخ را دست آن ایرانی فرصت طلب برای تلکه کردن رضا می دهد. اینکه بی ریا سفره دلش را پیش همه باز می کند و در نهایت اعتماد به نفس به هر کس که می رسد خود را یک بازیگر ایرانی که برای ملاقات اسپیلبرگ آمده معرفی می کند.

رضا یک ایرانی است. او شنیده در خارج می شود کارهایی کرد!!! پس وقتی دختر همسایه مهمانخانه را کنار خیابان منتظر می بیند به قصد مخ زنی به او سیگار تعارف می کند و می کوشد سر صحبت را باز کند تا شاید چیزی به او بماسد. این سادگی از همان جنس است که در هنگام صدا زدن جاستین و یا آیشواریا به روی فرش قرمز اهرم محرک اوست. و البته همان که او را با چندرغاز پول و یک دست کت و شلوار عاریه ای، از تهران به فرانسه کشانده به این خیال که کن رد کارپتش را پیش پای او پهن خواهد کرد و نیز اینکه استیون اسپیلبرگ کاشف استعداد و نبوغ او در سینما خواهد بود.

این سادگی و بلاهت است که اعتماد به نفس کاذب می آورد و این اعتماد به نفس کاذب مولد یک "ایرانی بازیِ" تمام قد مضحک می شود ....

آرش سیاوش 

فیلمولوژی- دی 93