اصفانیا

دانلود فیلم و عکس، اخبار روز ایران، اخبار ورزشی، مجله تفریحی، خبر استخدام، دانلود آهنگ، پیامک عاشقانه

اصفانیا

دانلود فیلم و عکس، اخبار روز ایران، اخبار ورزشی، مجله تفریحی، خبر استخدام، دانلود آهنگ، پیامک عاشقانه

تنها مسئله ای که عربستان را به مذاکره با ایران خواهد کشاند

«عربستان شاهد اوضاع بی سابقه ای در خصوص امنیت مرزهای خود است. مقامات ریاض هیچگاه حاضر نیستند این اوضاع را وارد مرحله آزمون و خطا کنند؛ چرا که مقاومت ارتش عراق و سوریه در مرزها به ایجاد گروه های مسلح در داخل این دو کشور منتهی شد و هسته های خفته را بارور کرد. به همین خاطر است که عربستان حاضر نخواهد شد تا این مرحله تلخ را تجربه نماید.»

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، روزنامه البناء نوشت: «عربستان سعودی سال 2015 را در حالی آغاز کرد که پایگاه های امنیتی این کشور در مرز با عراق هدف حمله خونین تروریست ها قرار گرفت. این حمله تروریستی از وجود نقشه های شومی برای امنیت داخلی عربستان حکایت دارد که اجرایی شدن آنها آغاز شده است؛ چرا که این آخرین  اقدام دشمنان نخواهد بود بلکه یکی از شیوه های بی ثبات کردن عربستان تهدید مرزهای این کشور است. به همین خاطر باید در انتظار اقدامات مشابه این حملات بود.»

ا ین روزنامه لبنانی در ادامه نوشت: «باید گفت آنچه که در سوریه و عراق در حال وقوع است در نهایت به عربستان هم سرایت خواهد کرد. با آسیب پذیرشدن مرزهای مشترک عربستان با عراق، ربودن مرزبانان و عملیات تروریستی هم دامنگیر سعودی ها خواهد شد. گزارش سرویس های اطلاعاتی غرب همه از وجود تروریست های سعودی در صفوف مقدم گروه های مسلح در عراق و سوریه حکایت دارند که از طریق هسته های خفته تروریست ها در داخل عربستان ساماندهی می شوند.»

 

 

ا

حکـــــــــــــــــــــایت من…

 

 حکـــــــــــــــــــــایت من…

حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…

دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…

حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…

زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد…

گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…

حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…

پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…

دل نوشته ام به او که می آید

اللهم عجل لولیک الفرج

روزها را به امید آن که نگاهت فردا‌ بر پهنای آسمان درخشیدن گیرد

 به شب‌هایم گره می‌زنم و دست بر دعا

انتظار فردایی را می‌کشم که از حریم امن خویش درآیی

و دلدادگان دیرینه‌ات را با آب زلال مهربانی‌ات سیراب کنی.

هر شب که ماه بر آسمان می‌افتد‏،

غمی دلگیرتر از همیشه تمام وجود عاشقانت را می‌گیرد و امید دیدنت باز

حماسه شاعرانه می‌آفریند و شعر هجران به شعر انتظار تبدیل می‌شود

و شاعر چشم‌هایت در لابلای ابیات

ترک‌خورده‌اش به دنبال تو می‌گردد

شاعران انتظار در غم هجرانت غزل‌ها را جامه امید می‌پوشند و

الهه‌های شعرشان هر لحظه به امید وصالی بزرگ‏،

 در آسمان آبی دلدادگی به رقص درمی‌آیند.

راستی تو از طلوع کدامین خورشید جمعه سر بر خواهی آورد

 و از میانه کدامین آدینه دست مرا خواهی گرفت.

من قرن‌هاست که انتظارت را می‌کشم.

 بی‌آن که دیده باشمت، از تو خاطره‌ها دارم و بی آن که دست‌هایت را

گرفته باشم‏، دست‌هایم بوی تو را می‌دهند.

تو را نادیدن ما اگر غم نباشد‏ مرا نادیدنت تنها غمم هست.

حکایت من را از زبان تمام عاشقانی بپرس که با امید دیدارت

 راه دیار دیگر را در پیش گرفتند و‌ عاشقانه‌شان

را به سوی سرزمین دیگری روانه کردند.

 این حکایت من و تمام آنهایی است که روز و شب را با نامت پیوند

می‌زنیم و لحظه‌ها را می‌شماریم تا شاید به آدینه ‌موعود برسیم.

تو می آیی

در حالی که دستهایت پر از گلهای نرگس است

تو دل سرد یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابی می کنی

و کعبه عشق را در آنها بنا خواهی کرد.

تو می آیی و دست نوازش بر سر میخک هایی

خواهی کشید که باد کمرشان را خم کرده است.

تو حتی بر قلب کاکتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد